معنی سینا
لغت نامه دهخدا
سینا. (نف) سوراخ کننده. (برهان). مصحف سنبا. (صفت مشبهه از سنبیدن) و «هویه سنبا» به معنی کتف سوراخ کن، ذوالاکتاف، لقب شاپور دوم است و پارسیان او را شاپور هویه سنبا خواندندی. (مجمل التواریخ و القصص ص 34) (از حاشیه ٔ برهان چ معین). || (اِ) به لغت زند و پازندبه معنی سینه باشد که عربان صدر خوانند. (برهان).
سینا. (اِخ) نام کوه طور است. (برهان). سیناء:
پیغمبر میر است یوز او را
بر مرکب میر است طور سینا.
ناصرخسرو.
موسیم که انی انااﷲ یافتم
نور پاک و طور سینا دیده ام.
خاقانی.
موسی جان سینه را سینا کند
طوطیان کور را بینا کند.
مولوی.
رجوع به طور سینا شود.
سینا. (اِخ) نام پدر شیخ ابوعلی و بعضی گفته اند نام جدشیخ ابوعلی است و بعضی گویند لقب شیخ ابوعلی است. (برهان). نام جد بوعلی. (غیاث اللغات) (فرهنگ رشیدی).نام جد چهارم ابوعلی است. (حاشیه ٔ برهان چ معین).
سینا. (اِخ) شبه جزیره ای است کوهستانی در شمال شرقی مصر میان خلیج عقبه (شرق) و سوئز (مغرب) که امروز در تصرف مصر میباشد. در تورات آمده که در همین محل موسی به پیغمبری برگزیده شد و الواح عشره را خداوند بدو اعطا کرد. (فرهنگ فارسی معین).
حل جدول
صحرای مصر
نام های ایرانی
پسرانه، مرد دانشمند، نام پدر شیخ ابوعلی سین، صفت مشبه از سنبیدن، سوراخ کننده، نام شبه جزیره ای کوهستانی در شمال شرقی مصر که حضرتموسی (ع) به پیامبری برگزیده شد و الواح دهگانه را خداوند به او نازل کرد، نام جد ابن سینا پزشک ودانشمند نامدار ایرانی
فرهنگ فارسی هوشیار
سوراخ کننده
فرهنگ فارسی آزاد
سینا، قسمتی است جزیره مانند و مثلثی شکل که قاعده اش در بالا و در ساحل جنوبی مدیترانه و رأسش در پائین در شمال بحر احمر و دو ساق آن خلیج عقبه و خلیج سوئز، شهر مهمّش العریش است و کوه موسی در قسمت جنوبی آن واقعست،
سِیْنا -تخلص شعری جناب سید اسمعیل برادر جناب نیّر است. ایشان متولد در ماربین اصفهان بودند و پس از ایمان دچار صدمات شدیده گشتند ولی تمام عمر را بخدمت امرالله گذراندند و هرگز بلا حضرتشانرا از خدمت به امر الهی منع ننمود و هر دو برادر با حسن خاتمه و روحی سرافراز به عالم راز پرواز نمودند،
معادل ابجد
121