معنی سی ، بیسیک
حل جدول
از زبان های برنامه نویسی
سی، بیسیک
از زبان های برنامه نویسی
بیسیک
از زبان های برنامه نویسی
سی
بله ایتالیایی
عدد عنقا
گویش مازندرانی
عدد سی، گوشه
لغت نامه دهخدا
سی. [سی ی] (ع ص، اِ) مثل. مانند. || جای هموار و برابر. (منتهی الارب).
سی. (عدد، ص، اِ) پازند «سی » از پهلوی «سیه »، پارسی باستان «ثریثه»، اوستا «ثریست »، سانسکریت «تریچت « » هوبشمان ص 760»، کردی عاریتی و دخیل «سی »، افغانی «درش »، گیلکی و تهرانی «سی » سه بار ده، ده بعلاوه ٔ بیست. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). عددی است معلوم. (برهان). عددی است معروف که سه ده باشد. (آنندراج):
پس این داستان کش بگفت از خیال
ابر سیصد و سی و سه بود سال.
ابوشکور.
ز مصری و چینی و از پارسی
همی رفت با او شتر وارسی.
فردوسی.
سی. [س َ] (اِ) سنگ را گویند و به عربی حجر خوانند. (آنندراج) (برهان) (جهانگیری).
سی ٔ. [س َی ْءْ] (ع اِ) شیر گردآمده در اطراف پستان پیش از دوشیدن. (منتهی الارب).
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
سی دندان. یا سی ستاره پاک. سی دندان
معادل ابجد
172