معنی شارلاتان

لغت نامه دهخدا

شارلاتان

شارلاتان. (فرانسوی، ص) کسی که با زبان خوش مردم را فریب دهد. (فرهنگ نظام). حقه باز. شیاد. چاخان. چاچول. چاچولباز. یارم باز. و در «هدایه ٔ» ابوبکر ربیعبن احمد الاخوینی البخاری، مفتعلان بجشکان به معنای اطبای شارلاتان آمده است. (از یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

شارلاتان

(رْ) [فر.] (ص.) حقه باز، شیاد، کلاهبردار.

فرهنگ عمید

شارلاتان

ویژگی کسی که با چاپلوسی و چرب‌زبانی مردم را فریب می‌دهد، حقه‌باز،

حل جدول

شارلاتان

دغل، حقه باز، لات

حقه باز

فیلمی با بازی جواد رضویان

مترادف و متضاد زبان فارسی

شارلاتان

چاخان، حقه‌باز، شیاد، متقلب، مشعبد، نیرنگ‌باز،
(متضاد) درستکار

فارسی به انگلیسی

شارلاتان‌

Charlatan, Mountebank, Quack

فرهنگ فارسی هوشیار

شارلاتان

فرانسوی لافزن چاچول باز (گویش گیلکی) پزشک نما (صفت) حقه باز متقلب. شیاد، حقه باز، چاخان

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

شارلاتان

983

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری