معنی شاعر فرانسوی اثر نقاهت شاه
حل جدول
ژان راسین
نقاهت شاه
اثری از ژان راسین
نقاهت
دوران پس از بیماری
شاعر فرانسوی اثر سمیرامیس
پل والری
شاعر فرانسوی اثر سمیرامیس
پل والری
شاه فرانسوی
هانری
شاعر فرانسوی
الفونس دولامارتین
مالرب
لغت نامه دهخدا
نقاهت. [ن َ هََ] (از ع اِمص) برخاستن از بیماری. نقه. نقوه. (یادداشت مؤلف). نقاهت که معمولاً به معنی بیماری استعمال می شود در لغت به معنی فهمیدن است و مصدر فعل نقه به معنی بهبود توأم با ضعف «نقاهت » نیست بلکه «نقه » بر وزن «فرح » و «نقوه » بر وزن «سرور» است. (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز). رجوع به نقه شود. || (اِمص) به شدگی از بیماری و ضعف و سستی و کسالت پس از برخاستن ازبیماری... (ناظم الاطباء). از بیماری برخاستگی. بهتری از بیماری. (یادداشت مؤلف). رجوع به نقاهه شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیمارخیزی، کسالت، ناخوشی، نقهی
فرهنگ معین
(نَ هَ) [ع. نقاهه] (مص ل.) دوره ضعف بعد از بیماری.
فرهنگ عمید
حالت ضعف و ناتوانی پس از برخاستن از بیماری،
فرهنگ فارسی هوشیار
برخاستن از بیماری
فارسی به ایتالیایی
convalescenza
فرهنگ فارسی آزاد
نَقاهَه، نقاهت، (غیر از معانی مصدری) حالت ضعف حاصله از بیماری بعد از قطع علائم مرض تا جبرانِ کامل و کسب قدرت قبل از بیماری،
معادل ابجد
2541