معنی شاه عصر داوود پیامبر

حل جدول

شاه عصر داوود پیامبر

گولیات

گولیات، جُلیات


داوود

پیامبر خوش صدا


سروده هاى داوود پیامبر

مزامیر

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

داوود

داوود. (اِخ) رجوع به داود شود.

داوود. [وو] (اِخ) (ملک...) رجوع به داود پیغمبر شود. (الکامل ج 1 ص 94).

داوود. (اِخ) (لوئی نیکلا) دوک درستد و پرنس اکموهل و مارشال فرانسه. متولد 1770 و متوفی به سال 1823 م. وی یکی از بهترین سرداران ناپلئون بود.


عصر

عصر. [ع ِ] (اِخ) کوهی است میان مدینه و وادی فرع. (منتهی الارب). جبلی است بین مدینه و وادی الفرع. و گویند پیامبر (ص) هنگامی که از مدینه به خیبر برای غزو میرفت راه عصر را پیمود و در آنجا مسجدی نیز دارد. (از معجم البلدان).

عصر. [ع ِ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عصر [ع َ / ع ُ / ع ُ ص ُ]. رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. || وقت عصر. رجوع به عَصر شود.

عصر.[ع ُ ص ُ] (ع اِ) روزگار و زمانه. (از منتهی الارب).عصر [ع َ / ع ِ / ع ُ]. رجوع به عَصْر شود. || ج ِ عصر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عَصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. || وقت عصر. رجوع به عَصر شود.

فرهنگ معین

مزامیر داوود

(مَ مِ رِ) (اِمر.) زبور؛ مجموعه سرودها و دعاهای داوود پیامبر.

فارسی به عربی

عصر

عصر، عهد، فتره

معادل ابجد

شاه عصر داوود پیامبر

942

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری