احیا
Watch
صحوه
Aufwachen, Wecken [verb]
857
شادی کردن
اندازه کردن
به خشم آوردن
پشت کردن
پیروى کردن
سود بردن
صادر کردن
گردنکشی کردن
ریز کردن
ناپدید کردن
گرم کردن
شاهرگ گردن
شبزندهداری کردن
شب زنده داری
نگهداری کردن
خود داری کردن
روده درازی کردن
خودداری کردن
بردباری کردن
شانه خالی کردن
مثل روده درازی کردن
رنگ دار کردن