معنی شترکش
لغت نامه دهخدا
شترکش. [ش ُ ت ُ ک ُ] (نف مرکب) اشترکش. جزار. نحار. جزیر. که شتر را نحر کند. کسی که شترنحر میکند. (یادداشت مؤلف). قصاب. قاصب. هبهبی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رجوع به اشترکش شود.
حل جدول
یاسر
معادل ابجد
1220