معنی شتر بی کوهان

واژه پیشنهادی

کوهان شتر

هود

هود


شتر دو کوهان

بختی

شتریال

حل جدول

کوهان شتر

کتر

سنام


شتر بی کوهان

لاما
لاما یا شتر بی کوهان، خویشاوند آمریکای جنوبی شترهاست که کوهان ندارد. این مخلوقات مقاوم، حیواناتی خانگی هستند که توسط انسان‌های رشته‌کوه‌های آند استفاده می‌شوند. انسان‌های بومی، قرن‌ها از این حیوانات برای باربری استفاده می کردند. غالباً آن‌ها می‌توانند بارهایی 23 تا 34 کیلوگرمی را حمل کنند. با این بار آن‌ها می‌توانند مسافت 32 کیلومتر را در یک روز طی کنند. قطارهایی از این شتران باربر، که شامل چند صد شتر است، می‌توانند کالاها را حتی از میان زمین‌های بسیار خشن آند جابجا کنند.
شترهای بی کوهان راغب به باربری هستند اما فقط تا یک حد معین. لامایی که بارش سنگین باشد از حرکت اجتناب می‌کند. در این حال، آنها اکثراً روی زمین خوابیده و ممکن است تا زمانی که بارش کم شود تف کرده، صدای خش‌خش درآورده و حتی به صاحب خود لگد بزنند.

جمل

لاما


کوهان بلند شتر

کتر

لغت نامه دهخدا

کوهان

کوهان. (اِ) به معنی زین اسب است. (برهان). در برهان گفته به معنی زین اسب است. (آنندراج) (انجمن آرا). زین اسب. (ناظم الاطباء). || آنچه از پشت شتر و گاو برآمده هم کوهان می گویند، لیکن به طریق مجاز. (برهان). آنچه بر پشت شتر و گاو برآید هم بر طریق مجاز گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). حدبه و برآمدگی پشت شتر و گاو. (ناظم الاطباء). برآمدگی وبلندی پشت شتر و بلندی پشت و بلندی شانه ٔ گاو. (غیاث). (از: کوه + ان، پسوند نسبت) مقایسه شود با پهلوی «کَئُفه »، «کفک » (کوه، کوهان)، و مقایسه شود با کردی گوهان (پستان). (حاشیه ٔ برهان چ معین). قسمت برآمدگی پشت شتر و گاو که عبارت از نسج چربی ذخیره ٔ حیوان است. (فرهنگ فارسی معین). حدبی باشد از پشت شتر برآمده و گاومیش و نوعی گاو را. کوزی که بر پشت شتر است. سنام. عریکه. غارب. کتر. جبله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
همان اشتر که پوشیدش به دیبا باد نوروزی
خزانی باد پنهان کرد در محلوج کوهانش.
ناصرخسرو.
افزون ز که، کوهان او، از عاج تر دندان او
از تیرها مژگان او از نوک سوفارش دهان.
امیرمعزی.
گر چو تیغ آفتاب آن تیغ بر کوهی زنی
کوه تا کوهان گاو آن زخم را نبود حجاب.
سوزنی (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ناقه را چون ماه بر کوهان بود
نام چرخ مشتری فالش کنم.
خاقانی.
برای توشه ٔ شب خوشه ٔ ثریا را
فلک ز گوشه ٔ کوهان ثور کرد آونگ.
؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کوهان اشتر، کف الخضیب: و گروهی مر کف الخضیب را کوهان اشتر خوانند. (التفهیم). رجوع به کف الخضیب شود.
- کوهان ثور، برآمدگی پشت گاو را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- || به معنی پروین هم هست و آن چند ستاره ٔ کوچک باشد که به منزله ٔ کوهان است در ثور و آن یکی از منازل قمر است و به عربی ثریا خوانند. (برهان) (آنندراج). پروین یعنی چند ستاره ٔ کوچک در برج ثور که به منزله ٔ کوهان آن است و به تازی ثریا گویند. (ناظم الاطباء). ثریا. پروین.پرن. پرو. نرگسه ٔ چرخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

کوهان. [] (اِخ) دهی از دهستان جمعآبرود که در بخش حومه ٔ شهرستان دماوند واقع است و 325 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

کوهان. (اِخ) دهی از دهستان براآن که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 101 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

فرهنگ فارسی هوشیار

کوهان

(اسم) قسمت برآمدگی پشت شتر و گاو که عبارت از نسج چربی ذخیره یی حیوان است: افزون ز که کوهان او از عاج تردندان او از تیر ها مژگان او از نوک سو فارش دهان. یا کوهان ثور. برآمدگی پشت گاو، پروین ثریا.

فرهنگ معین

کوهان

[په.] (اِ.) برآمدگی پشت شتر.

معادل ابجد

شتر بی کوهان

994

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری