معنی شرق شناسی

لغت نامه دهخدا

شرق شناسی

شرق شناسی. [ش َ ش ِ] (حامص مرکب) خاورشناسی. صفت شرق شناس. عمل آشنایی و معرفت به فرهنگ و تمدن و اوضاع مشرق زمین. (یادداشت مؤلف). استشراق. خاورشناسی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به خاورشناسی و شرق شناس شود.

حل جدول

شرق شناسی

استشراق

فرهنگ فارسی هوشیار

شرق شناسی

استشراق خاور شناسی.

معادل ابجد

شرق شناسی

1021

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری