معنی شرق فلات ایران را میگفتند
حل جدول
آریانا
شرق فلات ایران
آریانا
خاور فلات ایران را میگفتند
آریانا
شرق فلات ایران در آثار یونانیان
آریانا
خاور فلات ایران
آریانا
غرب فلات ایران
آریانا
لغت نامه دهخدا
فلات. [ف َ] (اِخ) دهی است از بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
فلات. [ف ِ] (ع اِمص) ناگهان گرفتگی. (منتهی الارب).
فلات. [ف ُ] (ع اِ) ج ِ مؤنث است از فلان. (منتهی الارب).
فلات. [ف َ] (ع اِ) بیابانی که خالی از آب و گیاه باشد. (غیاث از منتخب و شروح نصاب). فَلاه. دشت بی آب وگیاه. بیابان بی آب. صحرای وسیعو فراخ. ج، فلوات. (فرهنگ فارسی معین):
بریدم بدان کشتی کوه لنگر
مکانی بعید و فلاتی سحیقا.
منوچهری.
|| دشتی پهناور و مرتفع. در زبانهای اروپایی پلاتو به معنی بلندی بسیار بزرگی بر روی کره ٔ زمین است. مترجمان کتب اروپایی در ترجمه ٔ این کلمه لغت عربی «فلات » را فقط بعلت شباهت لفظی به کار برده اند، درصورتی که فلات به معنی بیابان قفر و بی آب وعلف است، و بجای پلاتو در زبان تازی «نجد» و «هضبه» و در فارسی «پشته » مستعمل است. به همین جهت بعضی از فضلا بر استعمال فلات به معنی پلاتو ایراد کرده اند، و برخی این تسامح را جایز شمرده اند. (فرهنگ فارسی معین).
فلات. [ف َ] (اِ) تان و تانه را گویند، و آن تارهایی باشد که جولاهگان بجهت بافتن مهیا و آماده کرده باشند. (برهان). تار. تان. تانه. مقابل پود. (فرهنگ فارسی معین).
شرق شرق
شرق شرق.[ش َ رَ ش َ رَ / ش َ ش َ] (اِ صوت مرکب) نام آواز زدن سیلی های سخت پیاپی. نام آواز کوفتن در بسختی و پیاپی. (یادداشت مؤلف). رجوع به شَرَق و شرغ شرغ شود.
فرهنگ عمید
تار: تا لباس عمر اعدایش نگردد بافته / تار تار پود پود اندر فلات آن فوات (رودکی۱: ۷۰)،
هر یک از قسمتهای مرتفع و بسیار پهناور سطح زمین که حداقل از یک طرف به زمین پستتری محدود است،
* فلات قاره: (زمینشناسی) قسمتی از کف اقیانوس که متصل به خشکی ساحلی میباشد و محل تهنشتهایی است که اصل آنها از خشکی بوده و با رودخانهها به دریا ریخته است،
فارسی به عربی
شرق، مشرق
معادل ابجد
2178