معنی شروب

لغت نامه دهخدا

شروب

شروب. [ش َ] (ع ص، اِ) آشامیدنی از مایعات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). || آب که نه شور باشد نه خوش. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). آب که بتوان خورد اگر چه ناخوش بود. (مهذب الاسماء) (ازاقرب الموارد). || نیک آب خوار. || ماده شتر آزمند نر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

شروب. [ش ُ] (ع اِ) ج ِ شُرب. (ناظم الاطباء). رجوع به شرب شود. || ج ِ شارِب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). ج ِ شارب به معنی نوشنده. (آنندراج). رجوع به شارب شود.

حل جدول

شروب

آشامیدنی از مایعات

فرهنگ فارسی هوشیار

شروب

(تک: شروب) آبنوشندگان ‎ آب نوشنده، آب ناگوار

معادل ابجد

شروب

508

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری