معنی شرکا

لغت نامه دهخدا

شرکا

شرکا. [ش ُ رَ] (ع اِ) شرکاء. شریکها و انبازها و همدستان. (ناظم الاطباء). رجوع به شرکاء و شریک شود.

فرهنگ عمید

شرکا

شریک

حل جدول

شرکا

هم دستان

مترادف و متضاد زبان فارسی

شرکا

سهم‌بران، شریکان، ایادی، همدستان، همکاران، همگنان

فرهنگ فارسی هوشیار

شرکا

(صفت) انباز مشارکت همدست جمع: شرکا (ء) یا شریک جرم. کسی است که قسمتی از اعمال اصلی جرم را انجام داده است. یا شریک مال. کسی است که با دیگری در کل ثروت یا سرمایه تجارت شریک است.

معادل ابجد

شرکا

521

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری