معنی شعر کوتاه عاشقانه

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

عاشقانه

عاشقانه. [ش ِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) عاشق وار. از روی عشق. از کمال محبت. با نهایت میل:
دعوت عاشقانه میکردم
بخت درهای آسمان بگشاد.
خاقانی.
در آن صحرای خرم رخش میراند
سرود عاشقانه باز میخواند.
نظامی.
صائب اگر بیار سخن فهم میرسید
میشد جهان پر از غزل عاشقانه اش.
صائب.


شعر

شعر. [ش ُ] (ع مص) شَعْر. (ناظم الاطباء). شعر نیکو گفتن. (از اقرب الموارد). رجوع به شَعْر شود.

فرهنگ فارسی آزاد

شعر

شِعْر- شَعْر، (شَعَرَ- یَشْعُرُ) شعر گفتن (سرودن)، شعر خواندن،

فارسی به عربی

شعر

اغنیه، شعر، قافیه، قصیده

فرهنگ معین

عاشقانه

(ش نِ) [ع - فا.] (ق مر.) مانند عاشق ها، از روی عاشقی.

فرهنگ عمید

عاشقانه

عاشق‌وار، مانند عاشقان، عاشق‌مانند،
(قید) از روی عشق،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عاشقانه

دل سپارانه، شورمندانه، مهرآمیز

معادل ابجد

شعر کوتاه عاشقانه

1529

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری