معنی شغال
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(شَ) [په.] (اِ.) جانوری است پستاندار از راسته گوشت خواران شبیه به سگ، که دارای دُمی پُر مو می باشد.
فرهنگ عمید
پستانداری گوشتخوار و از خانوادۀ سگ که از پرندگان کوچک و اهلی تغذیه میکند، توره، اهمر،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Jackal
فارسی به ترکی
çakal
فارسی به عربی
ثعلب
تعبیر خواب
اگر بیند که شغال جنگ کرد، دلیل است که با خویشان خصومت کند. اگر بیند که شغال خود را بر وی می مالید، دلیل که از کسی نترسد. اگر بیند که شغال بازی می کرد، دلیل است عاشق زنی گردد. اگر بیند که گوشت شغال می خورد، دلیل است از بیماری شفا یابد. اگر وام دارد، بگذارد و موی و گوشت و استخوانِ شغال، دلیل است برمال. - محمد بن سیرین
عربی به فارسی
قابل استفاده , موثر , دایر
گویش مازندرانی
شغال
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) پستانداریست از تیره سگان که جزو راسته گوشتخواران است. این جانور به پرندگان اهلی حمله می کند و آفت آنها است. پوستش را جهت آستر لباس به کار می برند. اصل آن از آسیاست ولی در افریقا و جنوب اروپا نیز فراوانست. یا باج به شغال دادن. به شخصی پست رشوه دادن.
فرهنگ فارسی آزاد
شَغّال، بسیار پر شُغل،
فارسی به آلمانی
Schakal (m)
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1331