معنی شلتوک

لغت نامه دهخدا

شلتوک

شلتوک. [ش َ] (اِ) چلتوک. شالی. (یادداشت مؤلف). شالی و برنجی که هنوز از پوست برنیاورده باشند. (از برهان) (از غیاث) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری):
چو شلتوک آمد به دنیا درون
به چاهی ز کربال شد سرنگون.
بسحاق اطعمه (از انجمن آرا).
- باباشلتوک، این لفظ که در هجو دماغی واقع شده، لفظی است موضوع که از راه ریشخند گفته میشود. (از آنندراج).
- شلتوک کاری، زراعت برنج. (ناظم الاطباء).
- شلتوک کوبی، کوبیدن برنج با پوست و برآوردن از پوست. (یادداشت مؤلف).
- || کارخانه ای که در آن شالی کوبند. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

شلتوک

(شَ) (اِ.) برنجی که هنوز پوستش را نکنده باشند.

فرهنگ عمید

شلتوک

برنجی که هنوز آن ‌را از پوست در نیاورده باشند، برنج نکوبیده‌ای که دارای پوستۀ نازک گندمی‌رنگ است، شالی،

حل جدول

شلتوک

شالی

برنج از پوست در نیامده

گویش مازندرانی

شلتوک

شالی

فرهنگ فارسی هوشیار

شلتوک

چلتوک، شالی و برنجی که هنوز از پوست برنیاورده باشند (اسم) برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاوده باشند چلتوک شالی.

معادل ابجد

شلتوک

756

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری