معنی شهبانو

لغت نامه دهخدا

شهبانو

شهبانو. [ش َ] (اِ مرکب) شاه بانو. بانوی شاه. ملکه.

فرهنگ عمید

شهبانو

بانوی شاه، ملکه،

فارسی به انگلیسی

شهبانو

Queen, Queen Consort

فرهنگ معین

شهبانو

(شَ) (اِمر.) ملکه، همسر شاه.

حل جدول

شهبانو

همسر شاه، ملکه


276 صفحه 21 ملکه

شهبانو


همسر شاه- ملکه

شهبانو


ملکه

شهبانو

مترادف و متضاد زبان فارسی

شهبانو

بیگم، شهربانو، ملکه

فارسی به عربی

شهبانو

امبراطوره، ملکه

نام های ایرانی

شهبانو

دخترانه، شاه بانو ملکه، همسر شاه

فرهنگ فارسی هوشیار

شهبانو

(اسم) شهربانو ملکه. توضیح طبق فرمان محمد رضا شاه پهلوی (‎1340 ه. ش) ملکه ایران بلقب فوق خوانده شد

فارسی به آلمانی

شهبانو

Königin (f)

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ملکه

شهبانو

انگلیسی به فارسی

queen

شهبانو

معادل ابجد

شهبانو

364

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری