معنی شهریور
لغت نامه دهخدا
شهریور. [ش َ ری وَ] (اِخ) نام فرشته ای است موکل بر آتش و موکل بر جمیع فلزات و تدبیر امور و مصالح. روز شهریور که روز چهارم است از هر ماه شمسی بدو تعلق دارد. بنابر قاعده ٔ کلیه که نزد مغان معتبر است که چون نام روز با نام ماه موافق آید عید باید کرد. در این روز مغان جشن کنند و عید سازند و بسبب آنکه در این روز تولد داراب واقعشده بود جشن سازند و عید کنند. (برهان) (از جهانگیری) (از رشیدی) (از انجمن آرا). در آیین زردشتی یکی از ایزدان. در جهان مینوی وی نماینده ٔ پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار اهورمزدا است. در جهان مادی پاسبان فلزات و موکل بروز چهارم هر ماه شمسی (شهریورروز). (فرهنگ فارسی معین). در فارسی شهریر هم گفته شده است. در اوستا خشثروئیریه یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده و نیز در فرس هخامنشی و سانسکریت بمعنی کشور است. همین واژه است که در فارسی شهر شده است و بجای بلده ٔ عربی بکار رود. این ترکیب بارها در اوستا بمعنی بهشت یا کشور آسمانی اهورمزدا آمده. و نیز نام امشاسپندی است که نگهبانی ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه بدو سپرده شده، وی در جهان برین نماینده ٔ پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات می باشد. در کتاب الازمنه و الامکنه تألیف امام ابوعلی مرزوقی اصفهانی (متوفی 478 هَ. ق.) بجای شهریور، شهریر آمده. (التفهیم چ همایی). و فردوسی طوسی نیز شهریر آورده و ابوریحان بیرونی در فهرست روزهای ایرانی نام این روز را «شهریور» و در سغدی «خستشور» و در خوارزمی «اخشریوری » یاد کرده است. (از حاشیه ٔ برهان چ معین). جزء دوم واژه ٔ شهریور که «وئیریه » باشد صفت است بمعنی برگزیدن و برتری دادن و گرویدن. و در واژه ٔ فروردین به «ور» بمعنی پوشاندن و نگهداری کردن و پناه بخشیدن برمیخوریم، این «ور» دوم در اوستا در فرس هخامنشی بمعنی برگزیدن و گرویدن است و خشثروئیریه = شهریور یعنی کشور برگزیده یا پادشاهی برگزیده است. و مکرر در اوستااین واژه بمعنی بهشت یا کشور آسمانی اهورمزدا گرفته شده. شهریور نماینده ٔ پادشاهی و توانائی مینوی آفریدگار است. در این گیتی نگهبانی فلزات با این امشاسپند است. (از فرهنگ ایران باستان صص 60- 62). و نیز رجوع به مزدیسنا ص 162، 501 شود. || (اِ) نام ماه شمسی و آن مدت ماندن آفتاب در برج سنبله است به اندک تفاوت. (غیاث). نام ماه ششم باشد از سال شمسی و آن بودن آفتاب است در برج سنبله. (از برهان) (ازجهانگیری). نام ماه ششم فارسی و ماه سیوم تابستان مطابق سنبله ٔ عرب و آب سریانی و آن 31 روز است. اوغُطُس رومی (اوت) از دهم مرداد تا دهم شهریور است. (یادداشت مؤلف):
ز شهریورت باد فتح و ظفر
بزرگی و تخت و کلاه و کمر.
فردوسی.
جهان دیگر شود امروز و گرد مهرماه اکنون
بماه مهر مهر آرد گذشته شهر شهریور.
؟ (از حاشیه ٔ لغت فرس اسدی نخجوانی).
شهریور است گیتی از عدل شهریار.
مسعودسعد.
آفتاب در این ماه در برج سنبله باشد و آخر تابستان بود. (نوروزنامه).
- روز شهریور؛ روز چهارم از هر ماه فارسی. شهریر. (رشیدی). روز چهارم است از هر ماه شمسی. (از برهان). روز چهارم است از هر ماه بنابه قاعده ٔ کلیه که نزد مغان معین است. (جهانگیری). روز چهارم از ماه پارسی. (انجمن آرا):
ای تنت را ز نیکویی زیور
شهره روزیست روز شهریور.
مسعودسعد.
- شهریورماه جلالی، اول آن مطابق است تقریباً با هیجدهم ماه «اوت » فرانسوی. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ معین
ماه ششم از سال شمسی، نامِ روز چهارم از هر ماه شمسی، نام فرشته ای در دین زرتشت. [خوانش: (شَ وَ) [په.] (اِمر.)]
فرهنگ عمید
ماه ششم سال خورشیدی، ماه آخر تابستان،
[قدیمی] روز چهارم از هر ماه خورشیدی،
فارسی به ترکی
şehriver iran güneş takviminin altıncı ayı
نام های ایرانی
پسرانه، نام ماه ششم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آتش، نام روز چهارم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
گویش مازندرانی
نام مرتعی واقع در منطقه ی آمل
فرهنگ فارسی هوشیار
نام فرشته ایست موکل برآتش و موکل بر جمیع فلزات و تدبیر امور و مصالح، و ماه ششم از سال خورشیدی که ماه آخر تابستان نیز میباشد
معادل ابجد
721