معنی شهری در جمهوری اذربایجان
حل جدول
باکو، خانکندی، سومقاییت ،شکی، شوشا، شیروان ،گنجه، لنکران، مینگهچویر ،نخجوان ،نفتالان ،یولاخ
شهری در اذربایجان غربی
نقده، آواجیق، ارومیه، اشنویه، ایواوغلی، باروق، بازرگان، بوکان، پلدشت، پیرانشهر، تازهشهر، تکاب، چهاربرج
شهری در جمهوری آذربایجان
باکیخانوف
نخجوان، باکو
نخجوان
شهری در جمهوری چک
اوسترلیتز
عربی به فارسی
جمهوری خواه , جمهوری , گروهی , اجتماعی
فارسی به عربی
فرهنگ معین
(~.) [ع.] (اِ.) نوعی از حکومت که رییس آن از سوی مردم کشور برای مدتی محدود برگزیده شود و آن انواع مختلف دارد: جمهوری اسلامی، جهموری سوسیالیستی، جمهوری دموکراتیک، جهموری فدرال و غیره.
فرهنگ عمید
نظام و حکومتی که بهجای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیسجمهور انتخاب میشود،
(اسم) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران،
[قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد، شراب مسکر، شراب کهنه،
جمهوری خواه
طرفدار حکومت جمهوری،
فرهنگ فارسی هوشیار
رئیس قوه مجریه در کشورهای جمهوری
جمهوری
شراب کهنه انگوری را گویند طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود طرز حکومتی که رئیس آن از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود
فارسی به آلمانی
Angeben, Staat (m), Verfassung (f), Vorbringen, Zustand (m)
معادل ابجد
1951