معنی شهر لرستان

حل جدول

شهر لرستان

ازنا

الشتر

دورود


شهر استان لرستان

ازنا


از شهر های لرستان

ازنا اشترینان الشتر الیگودرز بروجرد بیرانشهر پل‌دختر چالانچولان چقابل خرم‌آباد درب گنبد دورود زاغه سپیددشت سراب‌دوره شول‌آباد فیروزآباد کونانی کوهدشت گراب معمولان مومن‌آباد نورآباد ویسیان


کوه لرستان

اشترانکوه
چهل نابالغان
سالن‌کوه
سه کوزان
شیربرفی
قالی‌کوه
قله وانگه
قله ولاش
کوه باباهر
کوه پریز
کوه قارون
کوه قلعه عبدالرضا
کوه ویلو
رشته‌کوه گرین
گوهرکوه (لرستان)
مخمل‌کوه
مهاب
مهراب‌کوه
میش‌پرور
هجده یال
هیگره


آبشار لرستان

آبشار شوی، آبشار بیشه، آبشار «آب سفید»، آبشار نوژیان، آبشار چکان، آبشار وارک، آبشار سرکانه


دریاچه لرستان

کهر

گهر


مرکز لرستان

خرم‌آباد

خرم آباد

لغت نامه دهخدا

لرستان

لرستان. [ل ُ رِ] (اِخ) یعنی اراضی لرنشین و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب به عراق و از جنوب به خوزستان.لرستان را به دو قسمت تقسیم میکنند: پیشکوه و پشتکوه و رود سیمره این دو قسمت را از هم جدا میکند. از نظر جغرافیائی پشتکوه و پیشکوه کاملاً به یکدیگر شباهت دارند ولی از نظر سکنه و طوایفی که در این محل سکونت دارند با یکدیگر اختلافاتی دارند. لرستان دارای رشته های جبال مرتفعی است که همه کاملاً موازی یکدیگراند و دره های عمیقی آنها را از هم جدا میکند و هر قدر به جنوب غربی پیش رویم ارتفاع این دره ها کمتر میشود.
1- پیشکوه - در کوههای لرستان بطور عموم معادن مهم قیر موجود است که اگر استخراج شود علاوه بر رفع حوائج تمام داخله از حیث استعمال درجاده ها و سقف ها و خیابانها و غیره میتوان قسمتی را به خارج حمل کرد. مواد نفتی غالباً در وسط طبقات آهکی جاری شده و از شکاف طبقات داخل دره های رودخانه ها میشود و آثار نفت را در اغلب آبها میتوان یافت، در رسوبات دره ها اغلب سنگهای آهنی موجود و در کوهها طبقات آهن فراوان است. آب و هوای لرستان مانند تمام نواحی کوهستان بسیار مختلف و متغیّر و کوههای آن که متوجه فلات است به ارتفاع پنجهزار گز در صورتی که دره ٔ سیمره فقط هفتصد گز ارتفاع دارد و ارتفاع شیروان تا پل سنگ فقط سیصد گز است. از نظر آب و هوا میتوان این ناحیه را به چهار قسمت منقسم کرد: اول قلل مرتفع، دوم دره های وسیع مسطح، سوم ناحیه ٔ جنگلها، چهارم مراتع زمستانی.
الف - قلل مرتفع از دو هزار تا پنجهزار گز که در موقع زمستان پوشیده از برف بسیار است و در تابستان آب فراوان دارد. ب - دره ها در تابستان بسیار گرم و خشک و در زمستان بی نهایت سرد و در بهار و پائیز بارندگی فراوان دارد. ارتفاع این دره ها از هزار و دویست تا دو هزار گز است و اشترانکوه آنها را از بادهای شمالی محافظت میکند و اگر چه برف بسیار میبارد ولی بادهای سرد ندارد و تبدیل فصول یکمرتبه و ناگهانی است و پس از ذوب برفها بسرعت دره ها از علف و گل پوشیده میشود. در تابستان چون بادهای سرد شمالی نمی وزد هوا بسیار گرم وخشک است و اولین باران پائیز هوا را معتدل میکند. دره های مهمی که دارای این وضع آب و هواست دشت خاوه و الشتر و خرم آباد میباشد ولی دره های دیگر که عموماً تنگند بواسطه ٔ نباتات و درختهای زیاد هوای معتدلتر دارند. ج - ناحیه ٔ جنگلها بین دره ٔ سیمره و کوههای خرم آباد واقع شده و اگر چه در تابستان بارندگی ندارد ولی بواسطه ٔ درخت فراوان هیچوقت چشمه ها خشک نمیشود و هوا پیوسته معتدل است و در وسط جنگلها بعضی جلگه های کوچک دیده میشود که دارای آب و هوای معتدل، جنگل و درختهای آنها فاصله دار و زمین پوشیده از علف است و در تابستان علفها زود خشک میشود. د - ناحیه ٔ قشلاقی در موقع تابستان بکلی خشک و سوزان و گرمای آن قابل تحمل نیست ولی در زمستان پوشیده از علفهای سبز و هیچوقت در آنجا برف نمی بارد و در موقع بارندگی برف در کوهستان در این نقاط بارانهای شدید زمین را مرطوب میسازد وعلفها بسیار میروید و گله های طوائف مختلفه که از کوهها فرودمی آیند در آنها چرا می کنند و همینکه هوا مجدداً شروع به گرمی کرد گله دارها حیوانات خود را به قسمتهای مرتفع رانده و علفهای خشک شده را آتش میزنند که حیوانات موذی آن معدوم شود. حرارت تابستانی این دره ها بحدی زیاد است که گاهی در تابستان میزان الحراره در سایه به 55 درجه میرسد و کاروانها فقط در هنگام شب حرکت میکنند و اگر روز راه بیفتند حیوانات آنها غالباً تلف میشوند. نباتات لرستان بسیار متنوع و مختلف است، در قسمتهای مرتفع غلات و نباتات کوهستانی و قدری پائین تر از آنها سرو و کاج مخصوصاً در قلیان کوه و پس از آن مراتع تابستانی که تا وسط جنگلها پیش میرودوجود دارد و در این مراتع بقدری گلهای رنگارنگ از قبیل زنبق و لاله فراوان است که در موقع بهار بهترین مناظر زیبا را تشکیل میدهد و نباتات صمغی و طبی متعدددر تمام این نواحی یافت شده و تا حدی از آنها استفاده میشود. درختان این ناحیه انواع بلوط و چنار و افراه و عقاقیا و غیره است و چون این نواحی جمعیتی ندارد قسمت مهمی از این جنگلها دست نخورده و بسیار انبوه میباشد و در دره های آبدیز نقاطی یافت میشود که درختان مو و انجیر و انار مخلوط با درختان دیگر است و رازک و پیچک به شاخه های آنها پیچیده و رودها تشکیل آبشارهائی میدهد که اغلب از نباتات بسیار مستور است. سکنه ٔ این نواحی لرها و کردها هستند که از حیث قیافه کاملاً بهم شبیهند ولی از حیث زبان با یکدیگر اختلاف دارند. سکنه ٔ، واقع در شمال غربی آبدیز یکی موسوم به کردلکی و قسمت دیگر دارای زبان لری است، زبان لری فعلی از ترکیبات زبان ایرانی قدیم و از حیث ترکیب کلمات با زبان فارسی شباهت تام دارد و عناصر خارجی در آن کمتر نفوذ یافته و بواسطه ٔ محدود بودن در کوهها این نظر بیشتر تأیید میشود در صورتی که کردستان چون در سر راه واقع بوده عناصر خارجی بیشتر در آن نفوذ یافته اند. قامت آنها متوسط و قوی بنیه و پرطاقت، رنگ آنهاگندمی با موی سیاه و چین خورده و ابروهای پهن و بینی بزرگ و عقابی و فک اسفل آنها قوی و مربع و گونه ها برجسته، نظر آنها تند و گردنشان باریک و پیشانی عقب رفته و استخوان شقیقه ٔ آنها صاف است و بهمین واسطه ازسایر اقوام مجاور خود متمایز میباشند. باید دانست که سکنه ٔ لرستان در نقاطی که مجاور اقوام دیگری بوده اند تا حدی با آنها مخلوط شده و آثار و علائم نژادی آنها تغییر کرده است مثلاً در شمال با کردها و در جنوب شرقی با بختیاری ها و در مغرب با سکنه ٔ عراق و در جنوب با اهالی خوزستان اختلاط یافته اند. لرهای قبلی ساکن ناحیه ای واقع بین کوه چهل نابالغان و دره ٔ گاماسب ودره ٔ سیمره و آبدیز میباشند و طوایف مهم آنها کاکاوند، و کولی وند، و در دشت خاوه حسن وند، برانوند، و آلوند، و سگوند، و در دشت الشتر و در اطراف خرم آباد و در قسمت جنوبی پاپی، و چگینی، و جودکی، و دیرکوند که بین یافته کوه و دره ٔ سیمره سکنی دارند. کردهای لکی:خوش هیکل و تنومند و رنگ آنها گندمی و مویشان سیاه یا خرمائی تیره است، قشلاق بعضی از این طوایف در جلگه های گرمسیر خوزستان میباشد ولی بعضی از آنها که همیشه در لرستان ییلاق و قشلاق کرده و خارج نمیشوند از حیث اخلاق و روحیات پست تر از طوایف دیگرند تنها شهر لرستان خرم آباد و آن قصبه ای است که در حدود پنجهزار نفر جمعیت دارد و در دره ٔ تنگی واقع شده که کشکان رود از آن میگذرد، خرم آباد در اطراف تپه ای بناشده که در بالای آن آثار خرابه های قدیمی دیده میشود و ظاهراً در دوره های قدیم مرکز توقف قشون برای محافظت اطراف بوده است. راه شوسه ٔ تهران به محمره (خرمشهر) و کارون از این شهر میگذرد. هر چند خرم آباد فعلاً چندان اهمیت ندارد ولی بواسطه ٔ اینکه مرکزخرید و فروش لر است تجارت آن بی اهمیت نیست، در اطراف شهر باغهای میوه ٔ فراوان و مزارع متعدد وجود دارد و ظاهراً این درّه از دوره های بسیار قدیم مسکون بوده زیرا در باغها و مزارع در ضمن شخم زدن سکه های متعلق به دوره های بسیار قدیم یافت میشود. در جنوب خرم آبادجلگه های مصفائی است که دهات معتبری از قبیل گلدان وشاهین آباد و تپه های مصنوعی که قدمت آن را تأیید مینماید در آن واقع است، خرم آباد از نظر نظامی کلید خوزستان و لرستان محسوب میشود. در دوره ٔ اسلام بواسطه ٔ اهمیت تجارتی راهی از آن به شمال و راهی به خوزستان ساختند پلهائی نیز برروی رودخانه ها بوده که فعلاً خراب و بقایای کمی از آن باقی است، در مرکز لرستان در سر راه خرم آباد به سیمره قلعه ٔ موسوم به ناصرآباد قرار گرفته که مرکز رؤسای ایل بوده، در کوه های جنوب خرم آباد در نقطه ای موسوم به قهر در مرتع طوائف دیرکوندخرابه های شهر کوچکی از زمان ساسانیان موجود و آثاری در کوههای آن دیده میشود که متعلق به چند هزار سال قبل است. بین رود کشکان و شهر خرم آباد در بالای تپه ٔ مرتفعی قلعه ٔ خرابه ای بوده که جدیداً آن را تعمیر و تبدیل به سربازخانه کرده اند، سابقاً اسم قلعه ٔ مزبورفلک الافلاک بوده است.
محصولات نقاط دارای دو هزار گز ارتفاع عبارت است از: کمی غلات و میوه. ولی هر قدر پائین تر برویم کم کم محصولات بیشتر شده و مزارع برنج جانشین مزارع گندم و جو میشود، در دره ٔ خرم آباد نقاطی که خوب میتوان آنها را مشروب کرد دارای برنج و نقاط کم آب تر دارای گندم و جو و غنی ترین نقاط آنها محل هایی است که لرها ساکن شده و به زراعت پرداخته اند و بیشتر آن نقاط در اطراف خرم آباد میباشد و از آب کشکان رود که تنها رود این درّه است به خوبی استفاده کرده اند و بوسیله ٔ سدهائی که در دامنه کوه ها بسته و نهرهائی از آن جدا کرده اند قسمت مهمی از اراضی مشروب میشود و اغلب سدهای موقتی در مقابل آب بسته بعضی مزارع را آبیاری میکنند، بواسطه ٔ آب فراوان و حرارت کافی که از ابتدای بهار در دره ٔ خرم آباد است اراضی آن بسیار حاصلخیز ولی هوا ناسالم است و سکنه در موقع گرما به قسمتهای مرتفعتر میروند و چادرهای خود را برپا میکنند. جنوب خرم آباد بکلی گرمسیر وخشک است و محصولات گرمسیری زیاد دارد و به سهولت میتوان بوسیله ٔ حفر قنات آب کافی به دست آورد. در زمان ساسانیان این ناحیه یکی از غنی ترین نقاط ایران و بسیار پرجمعیت بوده ولی از قناتهایی که شاید در مدت چندهزار سال حفر شده هیچ باقی نیست. صنایع لرستان عبارت است از بافتن پارچه های ضخیم پشمی و نمد. تجارت محلی چندان مهم نیست و معاملات با خارج مهمتر است.
2- پشتکوه - کوههای این قسمت مانند قسمت پیشکوه از شمال غربی محدود به کلهر و از شمال شرقی و جنوب شرقی به سیمره و کرخه و از جنوب غربی و جنوب به عراق و از 31 درجه و 30 دقیقه تا 46 درجه و 15 دقیقه طول شرقی واقع شده. آب و هوای پشتکوه مانند پیشکوه ولی دارای تغییرات شدید برحسب ارتفاع است مثلاً دره های مرتفع همیشه دارای برف دایمی ولی ناحیه ٔ جنگلها که در گرمسیر واقع شده هیچوقت برف ندارد و آب و هوای مراتع درّه ٔ سیمره معتدلتر از هوای تپه های غربی و در موقع گرما تنها ناحیه ٔ قابل سکنی اراضی واقع بین انجیرکوه و کبیرکوه میباشد و قسمتهای مرتفع در موقع شب به قدری سرد است که میزان الحراره در شبهای تابستان چند درجه زیر صفر میرود ولی به فاصله ٔ قلیلی میتوان نقاطی یافت که آب و هوای آنها بکلی گرم باشد، بارانهای بهاری پشتکوه بسیار شدید و بمحض بارندگی جویبارها تبدیل به رودهای بزرگی میشود و مقداری درختهای عظیم را کنده به جلگه می آورد، بارانهای تابستانی نیز چندان کم نیست و اثر رطوبت دردامنه های تپه ها بواسطه ٔ نباتات مختلف اقلاً تا پانزده روز باقی میماند و مانند داخله ٔ ایران زود خشک نمیشود، با این وضع واضح است که رطوبت بسیار و گرمای کافی و زمین حاصلخیز نباتات فراوانی بعمل می آورد و زمین پوشیده از جنگلهای انبوه میشود. در درّه های 500 تا1500گزی جنگلهای بسیار انبوه و دارای درختهای مختلف از قبیل بلوط، عقاقیا و انار و انجیر و مو جنگلی است و گردو و افراه قسمت مهم جنگل را تشکیل میدهد. در نقاط مرتفعتر درختها کوتاه و گلهای رنگارنگ مراتع و علفها با آنها مخلوط میشود، پائین تر از 500 گز درختان خرما و مرکبات و انار به مقدار زیاد روئیده و مراتع وسیع زمستانی تمام سطح جلگه را میپوشاند و از اواسط زمستان علفها سبز شده و گله ها بتدریج در آنها میچرند، در موقع گرما که گوسفند به ییلاق میرود علف ها زردو خشک شده و چنانکه اشاره شد آنها را آتش میزنند و زمین بکلی سیاه میشود، هوای این نقاط بطوری که متصورمیشود در فصل تابستان صاف نیست زیرا که دود علفها وگرد و خاک آن را تیره میکند و صاف ترین مواقع هوا پس از بارندگی میباشد، در این کوهها و جلگه ها حیوانات وحشی و سبع و شکار فراوان یافت میشود. سکنه ٔ پشتکوه مخلوطی از طوایف لر فیلی و کردلکی هستند که با هم بکلی مخلوط میباشند ولی در شمال اکثریت سکنه با کردها و در جنوب با لرها است. طوایف مهم پشتکوه عبارتند از: ملکشاهی، یوسفوند، در دامنه ٔ جنوبی گراوند، در انجیرکوه کردهای دیناروند و غیاثوند. و در کوههای مشرف به خوزستان آثار خرابه های متعدد در قسمت غربی پشتکوه و همچنین اسبابها و آلات از سنگ چخماق که آثار انسان اولیه است بسیار دیده میشود، خرابه های دوره ٔ ساسانی نیز بسیار میباشد، در نزدیکی شیروان در دوهزارگزی خرابه های شهر «هارداپانو» از زمان ساسانیان باقیمانده و آجرهای بسیار دارد و قسمتی از آنها با سنگهای تراشیده و گچ ساخته شده و اغلب بناهای آنها هنوز باقی وکوچه ها منظم و خانه ها به حالت اصلی برجاست. بیشتر خانه ها دارای طبقه ٔ فوقانی و تحتانی میباشد. علت عمده ٔ اهمیت این نقاط مجاورت با طیسفون پایتخت ساسانیان و اشکانیان بوده است. بین کرمانشاه و پشتکوه دو جاده موجود است یکی از ایوان ده میگذرد و به آفناب ختم میشود، و دیگری از شیروان تا ایوان گردنه ٔ ملاقوام به ارتفاع 2280 گز میگذرد و دنباله ٔ کبیرکوه را گرفته تاپل تنک امتداد مییابد. جاده ٔ دیگری از سر پل شروع شده و از کلهر گذشته به پشتکوه میرسد. از شرحی که راجع به لرستان و قسمتهای پیشکوه و پشتکوه داده شد معلوم میشود این ناحیه برای زراعت و آبادی استعداد کافی دارد زیرا دارای آب فراوان و اراضی بکر و جنگلهای وسیع و هواهای مختلف گرمسیری و سردسیری است و بنابراین موجبات عمران آن کاملاً موجود است و چنانچه توجهات بیشتری معطوف شود بزودی این ناحیه ٔ وسیع معمور میشود و امکان زندگی چندین میلیون نفوس در آنجا میرود. (جغرافیای سیاسی کیهان صص 459- 465). در کتاب فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 صص 288- 290 و نیز در کتاب جغرافیای مفصل تاریخی غرب ایران مطالبی راجع به لرستان آمده است. بدان دو کتاب رجوع شود.


اتابکان لرستان

اتابکان لرستان. [اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ] (اِخ) (لر بزرگ) یا امرای هزاراسپی.سلسله ای از امرای لرستان که از 543 تا 740 هَ. ق. بدانجا حکومت کرده اند. مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک سلغری برای رفع طغیان لر بزرگ در سال 543 هَ. ق. به این ناحیه فرستاد. اباقاخان مغول بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمه ٔ ولایت اصلی لر بزرگ به اتابکان لر واگذاشت و یکی از ایشان یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان اصفهان را محاصره کرد ولی بزودی سرکوب شد. سلسله ٔ کم اهمیت اتابکان لرستان تا سال 740 هَ. ق. دوام داشت و بسیاری از سنوات راجع بسلطنت ایشان تحقیقی نیست. پایتخت این امرا در شهر ایدج بود و یوسف شاه ثانی از این سلسله شوشتر و بصره را نیزگرفته. غیر از این سلسله یک سلسله ٔ کوچک دیگری از اتابکان نیز در ناحیه ٔ لر کوچک حکومت می کرده و از اوایل قرن هفتم تا قرن دهم در آن ناحیه باقی بوده اند.

اتابکان لرستان. [اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ] (اِخ) صاحب حبیب السیر آرد: لرستان منقسم به دو قسمت لر بزرگ و لر کوچک است و منشاء این تقسیم و وجه تسمیه آنکه در قدیم ألایام دو برادر بودند بزرگ بدر نام داشت و کوچک ابومنصور معاصر یکدیگر در دو موضع از آن ولایت ایالت داشتندنقلست که چون برادران از جهان گذران انتقال کردند محمدبن هلال بن بدر در آن مملکت تاج ایالت بر سر نهاد ومنصب وزارت را بمحمدبن خورشید داد و در شهور سنه ٔ خمسمائه (500 هَ. ق.) صد خانه وار کرد از جبل السماق ضیافت نموده در وقت کشیدن آش کله ٔ گاوی پیش ابوالحسن فضولی که رئیس ایشان بود نهاد رئیس حسن به این معنی تفأل نمود و گفت ما سردار این قوم خواهیم شد و ابوالحسن پسری داشت علی نام و علی روزی به شکار رفته سگی همراه برد و جمعی در راه بدو بازخورده میان ایشان مناقشه دست داد و آن جماعت علی را چندان لت زدند که بیهوش گشت دشمنان بتصور آنکه مرده است پایش کشیده در غاری انداختند و سگ از عقب آن زمره شتافته چون شب درآمد و همه بخواب رفتند خایه ٔ مهتر قوم را بخائید تا بمرد و سگ بخانه ٔ خویش بازآمد چون نوکران علی دهان سگ را خون آلود دیدند دانستند که او را واقعه ای پیش آمده و سگ روی براه آورده ایشان از پی آن سگ روان شدند تا بدان غار رسیدند که علی افتاده بود او را به خانه برده علاج کردند تا صحّت یافت و چون علی درگذشت پسرش محمد بخدمت سلغریان شتافت و بواسطه ٔ شجاعت معتبر گشت و پس از فوت وی ولدش ابوطاهر که جوانی بود شجاعت مآثر ملازمت اتابک سنقر اختیار کرد و در آنوقت که اتابک سنقر به احکام شبانکاره مخالفت مینمود ابوطاهر را با سپاهی گران بجنگ ایشان فرستاد و ابوطاهر بر مخالفان ظفر یافته دوستکام بفارس بازگشت اتابک سنقر او را تحسین نموده گفت از من چیزی طلب نمای ابوطاهر یکسر اسب خاصه التماس نمود و اتابک اسبی نیک به وی داده گفت دیگر چیزی بخواه ابوطاهر داغ اتابکی خواست و این ملتمس نیز مبذول افتاده اتابک فرمود که التماس دیگر فرمای ابوطاهر گفت اگر اجازت شود به لرستان روم و آن ولایت را جهه اتابک مستخلص گردانم و سنقر لشکری مصحوب ابوطاهر گردانیده او را بدان جانب گسیل فرمود. و اومؤسس سلسله ٔ اتابکان لرستان است. رجوع به اتابکان لرستان (لر بزرگ) و رجوع به حبط1 ص 102 به بعد شود.

اتابکان لرستان. [اَ ب َ ن ِ ل ُ رِ] (اِخ) (لر کوچک) شعبه ٔ لر کوچک اگر چند نفر امیر معتبر ازمیان ایشان برخاسته و مدت امارتشان نیز طویل تر بوده ولی هیچوقت اسم و رسم لر بزرگ را پیدا نکرده اند. طوایف لر کوچک قبایلی بودند مخلوط از کردان آسیای صغیرو لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق میکردند و خراج خود را بدیوان بغداد میدادند و کمتر موقعی میشد که حاکمی بر خود داشته باشند. در سال 580 هَ. ق. یکی از رؤسای ایشان که شجاع الدین خورشید نام داشت طوایف لر کوچک را تحت امر خود آورد و بر قلعه ٔ معتبر مانرود از قلاع مستحکم لرستان استیلا یافت. اقتدار پیدا کردن شجاع الدین خورشید و اتباع او بر الناصر لدین اﷲ خلیفه ٔ خودخواه عباسی ناگوارآمد و خلیفه شجاع الدین خورشید و برادرش نورالدین محمد را به بغداد خواست و تسلیم قلعه مانرود را از ایشان مطالبه کرد. چون این دو برادر از تسلیم قلعه ابا کردند ناصر آن برادر را محبوس ساخت نورالدین در حبس بمرد و شجاع الدین به واگذاری قلعه ٔ مانرود ناچار شد و در عوض حکومت ولایت طرازک از ولایت خوزستان به او محول شد و شجاع الدین قریب سی سال دیگر در آن حدود حکومت میکرد تا آنکه در سال 621 هَ. ق. وفات یافت در حالیکه سنش از صد متجاوز بود. شجاع الدین خورشید پسر خود پدر و برادرزاده اش سیف الدین رستم را در آخر عمر که از کار افتاده بود به اداره ٔ امور قبایل تابعه ٔ حکمرانی منصوب کرده بود و ولایت عهد خویش را بترتیب به بدر و بعد از او به سیف الدین رستم واگذاشته بود اما سیف الدین در حیات شجاع الدین از پیری و خرفی او استفاده کرده بدر را بخیانت نسبت به پدر متهم کرد و پدر رابکشتن بدر واداشت و خود بعد از عم به امارت رسید. سیف الدین رستم مدتی در لرستان بعدل و انصاف حکومت میکرد ولی عاقبت برادرش شرف الدین ابوبکر و پسر بدر شجاع الدین محمد یعنی امیر علی بر او شوریدند و او را کشتند. و شرف الدین ابوبکر جای او را گرفت و برادر او عزالدین گرشاسف امیرعلی بن بدر را به انتقام خون برادر دیگر یعنی سیف الدین رستم بقتل رسانید و خلیفه پسر دیگر بدربن خورشید یعنی حسام الدین خلیل را که از زمان قتل پدر در بغداد بود به لرستان روانه کرد ولی حسام الدین خلیل چون شرف الدین را در قصد خود دید بدارالخلافه بازگشت و شرف الدین نیز مقارن همین ایام هلاک شد و برادرش عزالدین گرشاسف بمقام امارت رسید. حسام الدین خلیل بار دیگر به لرستان آمد و با عزالدین گرشاسف که خواهر شهاب الدین سلیمان شاه ایوائی از رؤسای معتبر کرد را داشت بجنگ پرداخت وعزالدین را مغلوب ساخت ولی گرفتار جنگ با سلیمان شاه ایوائی گردید و بین این دوامیر کرد محاربات بسیار اتفاق افتاد ابتدا حسام الدین خلیل سلیمان شاه را منهزم کرده قسمتی از کردستان را از تصرف او بیرون آورد ولی چون سلیمان شاه در تحت حمایت المستعصم باﷲ خلیفه ٔ عباسی و از امرای لشکری دارالخلافه بود و بکمک سپاهیانی که خلیفه به او داد حسام الدین خلیل را مغلوب ساخت و حسام الدین علی رغم خلیفه و سلیمان شاه به مغول توسل جست و مغول حسام الدین خلیل را تحت حمایت خود گرفته او را به شحنگی لر کوچک منسوب کردند سلیمان شاه بار دیگر بکمک 69 هزار نفر از لشکریان خلیفه بر سر حسام الدین خلیل تاخته او را در سال 640 هَ. ق. در صحرای شاپورخواست (از بلاد بین اصفهان و خوزستان در 22 فرسخی نهاوند) بقتل رسانید و جسد او را بسوخت چون خبر این واقعه بمغولانی که در آذربایجان بودند رسید بر اقدام سلیمان شاه در قتل شحنه ٔ ایشان متغیر شده قریب ده هزار تن از سواران آن جماعت از تبریز بطرف همدان و بغداد حرکت کردند و در اطراف خانقین بر دسته ای از سواران سلیمان شاه زدند و در ربیعالاَّخر سال 643 هَ. ق. بسمت حصارهای بغداد پیش آمدند خلیفه شرف الدین اقبال شرابی را بمقابله ٔ ایشان فرستاد و او مغول را منهزم ساخته بغداد را در آن موقع از استیلای ایشان نجات بخشید. بعد از قتل حسام الدین خلیل بن بدر پسرش بدرالدین مسعود جای او گرفت و بجهت کشیدن انتقام قتل پدر خویش به اردوی منگوقاآن رفت و از خان مغول استعانت جست.
منگوقاآن بدرالدین مسعود را در خدمت برادر خود هولاگو به ایران فرستاد بدرالدین در رکاب هولاگو در فتح بغداد با اردوی سلیمان شاه می جنگید و چون سلیمان شاه در واقعه ٔ فتح دارالخلافه به قتل رسید اعضای خاندان سلیمان شاه را مغول ببدرالدین بخشیدند و بدرالدین ایشان را با خود به لرستان آورد و پس از آباد شدن بغداد جماعتی از آن اسرا را به آن شهر برگرداند. بدرالدین مسعود پادشاهی سخت متقی و دیندار بود و چهار هزار مسئله از مسائل فقهی مطابق احکام مذهب امام شافعی در حفظ داشت و تا دوسال بعد از فتح بغداد یعنی تا 658 هَ. ق. حیات داشت و چون بمرد بین دو پسرش جنگ درگرفت و اباقاخان آن دو را به یاسا رسانیده امارت لر را در عهده ٔ تاج الدین شاه پسر حسام الدین خلیل قرار داد و او نیز که به عدالت و خوش خطی معروف بود در 677 هَ. ق. بحکم اباقا کشته شد. اباقاخان بلاد لر کوچک را بین فلک الدین حسن و عزالدین حسین پسران بدرالدین مسعود تقسیم نمود.این دو برادر که مدت 15 سال (677- 692) حکومت می کرده اند غالباً با همسایگان عاصی خود به جنگ اشتغال داشتند و حدود متصرفات لر کوچک در عهد ایشان از همدان تا شوشتر و از اصفهان تا عراق عرب بسط یافت و آن دو برادر با سپاهی که بر هفده هزار تن بالغ بود از غالب معرکه ها مظفر بیرون آمدند از این دو برادر حسن مردی عاقل و پرهیزکار و سلیم النفس و حسین برخلاف کینه جو وسخت کش بود و هر دو به سال 692 هَ. ق. وفات یافتند.
کیخاتوخان پس از مرگ فلک الدین حسن و عزالدین حسین با وجود آنکه از هرکدام از ایشان پسری مانده بود حکومت بلاد لر کوچک را به پسر تاج الدین شاه که جمال الدین خضر نام داشت سپرد ولی او مخالفین بسیار داشت و همان جماعت هم بالاخره در سال 693 هَ. ق. او را بکشتند و نسل حسام الدین خلیل بن بدر با قتل او برافتاد. ریاست مخالفین جمال الدین خضر با یکی از احفاد شجاع الدین خورشید بنام حسام الدین عمر بود، این شخص همین که خواست بجای جمال الدین بر کرسی امارت نشیند سایر امرا او را لایق این مقام ندانسته در عوض او صمصام الدین محمودبن نورالدین محمدبن عزالدین گرشاسف را بر خود امیر کردند و حسام الدین عمر را نیز در اداره ٔ امور مملکت مداخله دادند ولی بمناسبت آنکه بقصد بنی اعمام خود برخاسته بودند غازان خان آن هر دو را در سال 695 هَ. ق. بکشت و حکومت لر را در عهده ٔ عزالدین محمد پسر عزالدین حسین قرار داد.
سلسله ٔ امرای لرکوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین ایشان که ذکری از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که سمت لالائی یکی از دختران شاه طهماسب را با حکومت لرستان داشته است.
امرای لر کوچک:
1- شجاع الدین خورشیدبن ابی بکر (580- 621). 2- سیف الدین رستم برادرزاده ٔ او. 3- ابوبکربن محمد برادرسیف الدین رستم. 4- عزالدین گرشاسف بن محمد برادر ابوبکر. 5- حسام الدین خلیل بن بدربن شجاع الدین خورشید تا640. 6- بدرالدین مسعودبن حسام الدین خلیل (640- 658). 7- تاج الدین شاه بن حسام الدین خلیل (658- 677). 8- فلک الدین حسن و عزالدین حسین دو پسر بدرالدین مسعود (677- 692). 9- جمال الدین خضربن تاج الدین شاه (692- 693). 10- حسام الدین عمر و صمصام الدین محمود (693- 695). 11- عزالدین محمدبن عزالدین حسین (695- 706). 12- دولت خاتون زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین (706- 720). 13- شجاع الدین محمودبن عزالدین حسین (720- 750). 14- ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود (750- 804). 15- سیدی احمدبن عزالدین (804- 851). 16- شاه حسین عباسی (815- 873). 17- شاه رستم عباسی از 873. 18- اغوربن شاه رستم. 19- جهانگیربن اغور تا 949. 20- رستم خان بن جهانگیر از 949 تا 978 حیات داشته است. رجوع به تاریخ مغول تألیف عباس اقبال صص 448- 452 شود.

معادل ابجد

شهر لرستان

1246

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری