معنی شوالیه
لغت نامه دهخدا
شوالیه. [ش ُ ی ِ] (فرانسوی، اِ) نجیب زاده ای که در گروه فارِسان قرون وسطی پذیرفته شده باشد. فارِس. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(شُ یِ) [فر.] (اِ.) نجیب زاده ای که در قرون وسطی از طرف شاه منصب افتخاری گرفته باشد.
فرهنگ عمید
نجیبزادهای که از طرف شاه منصب افتخاری به او داده میشد،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
دلاور، سوار، شهسوار، عیار، مبارز
فارسی به عربی
فارس
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی اسوار، نژاده (اسم) نجیب زاده ای که در گروه فارسان قرون وسطی پذیرفته شده باشد فارس.
فارسی به آلمانی
Ritter [noun]
معادل ابجد
352