معنی شکند
لغت نامه دهخدا
شکند. [ش ِ / ش َ ک َ] (اِ) کرمی سرخ و خزنده در میان گل که خراطین نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (از برهان):
در کوی این رباط زعقبی نشان مجوی
هرگز بود مزاج سقنقور در شکند.
خواجه عمید لوبکی (از جهانگیری).
فرهنگ عمید
کرم دراز و سرخرنگی که در زمینهای نمناک پیدا میشود، خراطین،
حل جدول
کِرم خاکى سرخ رنگ
فارسی به انگلیسی
Worm
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) کرم خاکی.
معادل ابجد
374