معنی شگرد
لغت نامه دهخدا
شگرد. [ش ِ گ َ / گ ِ] (اِ) در خراسان به معنی دفعه و نوبت است. (از یادداشت مؤلف). || به معنی طرح کار هم هست: شگرد کارش را کشید. (یادداشت مؤلف). روش کار و فنی است که بیش از هر فن دیگر زیرچاق انسان باشد، چنانکه گویند: فلان پهلوان در کشتی شگردش کنده کشیدن یا لنگ بستن است. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده). || تمرین.
فرهنگ معین
(ش گِ) (اِ.) روش، راه، طریقه، طرز.
فرهنگ عمید
روش، طریقه، فن و طرز عمل،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
فند
مترادف و متضاد زبان فارسی
تدبیر، حقه، فن، فند، لم
فارسی به انگلیسی
Device, Gamesmanship, Maneuver, Manoeuvre, Method, Science, Technique, Technology, Way
فرهنگ فارسی هوشیار
روش، طریقه
معادل ابجد
524