معنی شیرزن
لغت نامه دهخدا
شیرزن. [زَ] (اِ مرکب) زن دلیر و بی باک. (فرهنگ فارسی معین). || شیر ماده، مقابل شیر نر. (ناظم الاطباء).
شیرزن. [زَ] (نف مرکب) کشنده ٔ شیر. (ناظم الاطباء). زننده ٔ شیر.
فرهنگ معین
(زَ) (ص مر.) زن دلیر و بی باک.
فرهنگ عمید
زن دلیر و بیباک: منم شیرزن گر تویی شیرمرد / چه ماده چه نر شیر روز نبرد (نظامی۵: ۸۸۵)،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Amazon, Heroine
فارسی به عربی
بطله
نام های ایرانی
دخترانه، زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
معادل ابجد
567