معنی شیرکوه
لغت نامه دهخدا
شیرکوه. (اِخ) دهی است از بخش رودبار شهرستان رشت. سکنه ٔ آن 812 تن. آب آن از چشمه های محلی. حمام و سه باب دکان دارد و روی ارتفاعات (4هزارگزی) آن آثار دو قلعه ٔ خرابه ٔ قدیمی به نام کول و چهل گزچال دیده می شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2). || نام کوهی میان رودبار و رشت. (یادداشت مؤلف).
شیرکوه. (اِخ) قله ٔ مهم کوههای غربی یزد. به ارتفاع 3660 گز. (از جغرافیای طبیعی کیهان). نام کوهی به یزد. (یادداشت مؤلف). کوهی است در جنوب غربی یزد که قله ٔ آن 4075 گز ارتفاع دارد. وجود همین کوه سبب شده است که در کنار دشتی سوزان و بی آب و علف، یزد و اطراف آن آب و هوایی بسیار خنک و مطبوع داشته باشد. (از فرهنگ فارسی معین).
شیرکوه. (اِخ) مکنی به ابوحارث و ملقب به ملک المجاهدین یا ملک منصوربن شاذی بن مردان عم صلاح الدین ایوبی حکمران حمص (از 581 هَ. ق.). (یادداشت مؤلف).
حل جدول
معادل ابجد
541