معنی شیشکی

لغت نامه دهخدا

شیشکی

شیشکی. [شی ش َ] (اِ) عفط. آوازی چون آواز تیز که از میان دو لب فراهم کرده برآورند، تخفیف گفتار یا کردار کسی را. به عنوان مسخره و تحقیر کسی صدای تیز از دهان برآوردن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی بستن و شیشکی انداختن شود.

فرهنگ معین

شیشکی

(شَ) (اِ.) (عا.) صدایی است که برای مسخره کردن کسی از دهن برآورند.

فرهنگ عمید

شیشکی

صدایی شبیه صدای باد شکم که برای مسخره کردن کسی از دهان ایجاد می‌کنند،
* شیشکی بستن: (مصدر لازم) [عامیانه] صدای مخصوص از دهن درآوردن و کسی را مسخره کردن،

حل جدول

شیشکی

صدایی که درمقام تمسخر و تحقیر از دهن درآورند.

صدایی که در مقام تمسخر و تحقیر از دهن درآورند

فارسی به انگلیسی

شیشکی‌

Boo, Catcall, Ridicule

فرهنگ فارسی هوشیار

شیشکی

آوازی چون آواز تیز که از میان دو لب فراهم کرده بر آورند، بعنوان مسخره و تحقیر کسی صدای تیز از دهان بر آوردن

فرهنگ عوامانه

شیشکی

صدایی است که درمقام تمسخر و تحقیر از دهن درآورند مصدرش شیشکی بستن است.

معادل ابجد

شیشکی

640

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری