معنی شیمیدان پرآوازه آمریکایی

لغت نامه دهخدا

پرآوازه

پرآوازه. [پ ُ زَ / زِ] (ص مرکب) پرآواز. و پرآوازه شدن، مشهور و مشتهر گشتن:
بدو رای زن گفت اکنون گذشت
ازاین کار گیتی پرآوازه گشت.
فردوسی.
درخت کهن میوه ٔ تازه داشت
که شهر از نکوئی پرآوازه داشت.
سعدی (بوستان).


شیمیدان

شیمیدان. (نف مرکب) شیمی داننده. عالم و متبحر در علم شیمی. آنکه دانش شیمی دارد. شیمیست. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیمی شود.

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

پرآوازه

پربانگ، پرهیاهو،
بسیارمعروف و مشهور،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرآوازه

اسم‌ورسم‌دار، اسمی، بنام، شهره، شهیر، مشهور، معروف، نامور،
(متضاد) گمنام

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

شیمیدان

کیمیاگر

معادل ابجد

شیمیدان پرآوازه آمریکایی

929

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری