معنی صبیه

فرهنگ معین

صبیه

(صَ یَّ) [ع. صبیه] (اِ.) مؤنث صبی، دختر بچه.

فارسی به انگلیسی

صبیه‌

Daughter

فرهنگ عمید

صبیه

دختربچه،


صبایا

صبیه

حل جدول

صبیه

دختر بچه

دختربچه


دختربچه

صبیه


فرزند دختری

صبیه


دختر بچه

صبیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

صبیه

بنت، دختر، دخترک


بنت

دخت، دختر، صبیه،
(متضاد) ابن

فرهنگ فارسی هوشیار

صبیه

دختر، دختر بچه، کودک مادینه


صبایا

(تک: صبیه) دختران دختر بچگان جمع صبیه دختران دختر بچگان.

فرهنگ فارسی آزاد

صبیه

صَبِیَّه، مُوّنَّث صَبِیّ- دختر- دختر جوان- دختری که بسن بلوغ نرسیده باشد (جمع: صَبایا)،

لغت نامه دهخدا

صبایا

صبایا. [ص َ] (ع اِ) ج ِ صبیه. رجوع به صبیه شود.

واژه پیشنهادی

کوهی در جیبوتی

کوه علی صبیه

معادل ابجد

صبیه

107

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری