معنی صحه
فرهنگ معین
(ص حَُ) [ع. صحه] نک. صحت.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
تصدیق، گواهی، امضا، توشیح، بهداشت، صحت
فارسی به انگلیسی
Seal
فارسی به عربی
توقیع
فرهنگ فارسی هوشیار
صحت درفارسی ویچورتی تیداک تندرستی، بهبودی، درستی بی آکی
فارسی به آلمانی
Signatur (n), Unterschrift (f)
معادل ابجد
103