معنی صدای پنجره دو حرفی

فرهنگ فارسی هوشیار

دو حرفی

کلمه ای که از دو حرف تشکیل شده باشد


پنجره

(اسم) دریچه ای بود در دیوار که ببیرون نگرند مشبکی باشد که در سرایها بر دریچها نهند، هر چه مشبک باشد. -3 تنکه آهنی پر سوراخ، دیده بان کشتی، خانه چوبین که برای درندگان و طیور سازند قفص قفس. یا پنجره لاجورد. آسمان. یا مثل پنجره. مشبک شبکه دریچه دار مغربل.

فارسی به عربی

حرفی

حرفی

عربی به فارسی

حرفی

تحت اللفظی , حرفی , لفظی , واقعی , دقیق , معنی اصلی

لغت نامه دهخدا

حرفی

حرفی. [] (ص نسبی) منسوب به حرفه، چند بطن از اعراب. (سمعانی).

حرفی. [ح ُ فی ی] (ع ص نسبی) خردل فروش. || توسعاً در اصطلاح مردم بغداد، بقال. (سمعانی).

حرفی. [ح ُ] (اِخ) عبدالرحمان بن عبیداﷲبن محمد... سمسار حرفی. از اهل بغداد و مکنی به ابوالقاسم است. از ابوبکر احمدبن سلمان، و حمزهبن محمد دهقان، و محمدبن حسن بن زیاد النقاش روایت دارد، و ابوالمعالی نبت بن بندار بقال و احمدبن علی بن ثابت خطیب از وی روایت کنند. خطیب او راتوثیق کرده است. در جمادی الاَّخره ٔ 236 هَ. ق. متولدشد و در شوال 323 هَ. ق. درگذشت. (سمعانی ص 164).

حرفی. [ح ُ] (اِخ) موسی بن سهل بن کثیربن سیار الوشاء، مکنی به ابوعمران، منسوب به حرف از نواحی انبار. از اسماعیل بن غلبه و یزیدبن هارون روایت کند و ابن السماک از وی. وی در ذی قعده ٔ 278 هَ. ق. درگذشت. (معجم البلدان). سمعانی نسبت این مرد را به حُرف به معنی بقال دانسته او را از اهل بغداد شمرد. (سمعانی ص 164).


پنجره

پنجره. [پ َ ج َ رَ / رِ] (اِ) دریچه ای بود در دیوار که به بیرون نگرند. (لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ نخجوانی). آنچه در بعضی عمارات مشبک سازند. (غیاث اللغات). دریچه ای بود مشبک. مشبکی باشد که در سرایها بر دریچه ها نهند. (صحاح الفرس). بالگانه (حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ نخجوانی). غُلوَ کَن در. غلبکن در:
سوی باغ گل باید اکنون شدن
چه بینیم از بام و از پنجره.
بونصر (از لغت نامه ٔ اسدی نسخه ٔ نخجوانی).
بدل پنجره بر گردش سیمین جوشن
بدل کنگره بر برجش زرّین مغفر.
فرخی.
پس هر پنجره بنهاده برافشاندن را
بدره و تنگ بهم پر ز شیانی و شکر.
فرخی.
در آرزوی آنکه ببینی شگفتیی
بر منظری نشسته و چشمت به پنجره.
ناصرخسرو.
|| هرچه مشبک باشد. (غیاث اللغات). || تنکه ٔ آهنی پرسوراخ. || دیده بان کشتی. || خانه ٔ چوبین که برای درندگان و طیور سازند. (غیاث اللغات). قفص. (لغت نامه ٔ مقامات حریری) (منتهی الارب). قفس.
- پنجره ٔ لاجورد، کنایه از آسمان است. (برهان قاطع).
- مثل پنجره، شبکه دار. مشبک. دریچه دار. مُغَربَل.

ترکی به فارسی

پنجره

پنجره

تعبیر خواب

پنجره

نگاه کردن از پنجره: یک دیدار منتفی شده

وارد شدن از پنجره: شکست خوردن یک اقدام

بسته: موانع بر سر راه برنامه های ریخته شده

باز: حمایت آسان

نورگیر: اضطراب - لوک اویتنهاو


۱ـ دیدن پنجره در خواب، علامت آن است که تلاشهای شما برای رسیدن به آرزوهای درخشان، نقش بر آب خواهد شد.

۲ـ دیدن پنجره های بسته در خواب، علامت آن است که از عزیزان خود جدا خواهید شد.

۳ـ دیدن پنجره های شکسته در خواب، علامت آن است که سوء ظن هایی مصیبت بار به شما هجوم خواهد آورد.

۴ـ نشستن بر لب پنجره در خواب، علامت آن است که قربانی حماقت خود خواهید شد.

۵ـ اگر خواب ببینید از پنجره وارد خانه می شوید، علامت آن است که برای رسیدن به مقصود خود، از ابزار و وسایلی نادرست استفاده می کنید.

۶ـ اگر خواب ببینید از پنجره ای فرار می کنید و به بیرون می روید، علامت آن است که با درد سری دست به گریبان می شوید که شما را از حرکت باز می دارد.

۷ـ اگر در خواب از پنجره ای به بیرون نگاه کنید و چیزهایی عجیب به چشمتان بخورد، علامت آن است که در پیش بردن شغل مورد علاقه خود با شکست روبرو می شوید. - آنلی بیتون

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

صدای پنجره دو حرفی

673

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری