معنی صعب العبور

لغت نامه دهخدا

صعب العبور

صعب العبور. [ص َ بُل ْ ع ُ] (ع ص مرکب) دشوارگذار. دش گذار.

فرهنگ عمید

صعب العبور

راهی که از آن به‌سختی عبور می‌کنند،

حل جدول

صعب العبور

راه دشوار

فارسی به عربی

صعب العبور

غیر قابل للعبور

فرهنگ فارسی هوشیار

صعب العبور

دشوار گذار

معادل ابجد

صعب العبور

471

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری