معنی صفیر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
بانگ و فریاد، سوت. [خوانش: (صَ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
صدای ممتدی که خالی از حروف هجا باشد و از میان دو لب یا از آلتی خارج شود،
سوت،
٣. (موسیقی) نوعی ساز بادی،
* صفیرِ راک: (موسیقی) گوشهای در دستگاه ماهور،
* صفیر زدن: (مصدر متعدی) [قدیمی]
صدا زدن،
(مصدر لازم) سوت زدن، سوت کشیدن: اسبی که صفیرش نزنی مینخورد آب / نی مرد کم از اسب و نه می کمتر از آب است (منوچهری: ۹)،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آواز، آوا، بانگ، سوت، صوت، فریاد، هتک
فارسی به انگلیسی
Scream, Screech
فارسی به عربی
صافره، فخم
فرهنگ فارسی هوشیار
بانگ و فریاد، سوت
فرهنگ فارسی آزاد
صَفِیر، سوت- بانگ و صوت ممتد و نازک،
فارسی به آلمانی
Pfeife [noun], Pfeifen [verb]
معادل ابجد
380