معنی صومعه مقدس بوداییان تبت

حل جدول

صومعه مقدس بوداییان تبت

قصرپوتالا

قصر پوتالا


تبت

مهمترین مرکز بوداییان

نام دیگر سوره مسد، بام دنیا، مرتفع ترین فلات آسیا، مهمترین مرکز بوداییان


عنوان پیشوایان بزرگ بوداییان تبت

دالایی لاما


لقب رهبر دینی بوداییان تبت

دالایی لاما

فرهنگ معین

صومعه

عبادتگاه راهب در بالای کوه، دیر، خانقاه. [خوانش: (صَ مَ عَ یا عِ) [ع. صومعه] (اِ.)]

لغت نامه دهخدا

تبت

تبت. [ت َب ْ ب َ] (اِخ) نام یکی از سوره های قرآن کریم است و سوره ٔ تبت سوره ٔ مسد یا سوره ٔ ابی لهب است، صدویازدهمین از قرآن، مکیه. و آن پنج آیت است، پس از نصر و پیش از اخلاص. معنی آن «بریده باد». رجوع به تفسیر ابوالفتوح ج 10 ص 38 چ قمشه ای شود:
تبت یدا امامک روزی هزار بار
کاین فعل از وی آمد نامد ز بولهب.
ناصرخسرو.
- تبت واژگون و تبت واژون، آیه ٔ «تبت یدا ابی لهب » را معکوس خواندن برای رفع بلا. (بهار عجم) (آنندراج):
تا ز سر تو واشود مایه ٔ صدهزار غم
تبت واژگون بخوان عقل ستیزه رای را.
سالک یزدی (از بهار عجم) (از آنندراج).
بی طاقتی مکن که بلای سیاه خط
از صدهزار تبت واژون نمیرود.
صائب (از بهار عجم) (ازآنندراج).


صومعه

صومعه. [ص َ م َ ع َ] (ع اِ) عبادت خانه ٔ ترسایان و نصاری که سر آن بلند و باریک سازند. (غیاث اللغات). جای عبادت. (ترجمان علامه ٔ جرجانی). عبادت جای. (مهذب الاسماء). خانه ای است مر ترسایان را. (منتهی الارب). کاره. طربال. تاموره. عجوز. ج، صوامع:
در زاویه امروز بخندد لب زاهد
در صومعه امروز بخندد لب ابدال.
فرخی.
موسی و خضر آمده بصومعه ٔ او
صومعه دارد مگر فقیرمثال است.
خاقانی.
|| مجازاً عبادتخانه ٔ اهل اسلام:
صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار
وقت آن نیست که در خانه نشینی بیکار.
سعدی.
بس که خرابات شد صومعه ٔ صوف پوش
بس که کتب خانه گشت مصطبه ٔ دردخوار.
سعدی.
|| عقاب بدان جهت که بلند پرد. || کلاه دراز. (منتهی الارب). عمامه. (مهذب الاسماء). برنس. (اقرب الموارد). || سراشکنه. (منتهی الارب). || (مص) باریک کردن سراشکنه را. || فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

صومعه. [ص َ م َع َ] (اِخ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه، واقع در 34 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 2500 گزی شمال راه ارابه رو مراغه به قره آغاج. این ده کوهستانی و هوای آن معتدل و سالم است. 1461 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سارها. محصول آنجا غلات، چغندر و نخود. شغل اهالی زراعت و کاسبی و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل بفاصله ٔ 500گز بنام صومعه ٔ بالا و پائین مشهور است، صومعه بالا 1035 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

صومعه. [ص َ م َ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه، واقع در 12 هزارگزی خاور ترکمان در مسیر شوسه ٔ تبریز به میانه. این ده کوهستانی و هوای آن معتدل است. 1676 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، عدس، نخود و بزرک. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه ده شوسه است. در دو محل بفاصله ٔ 5 هزارگز بنام صومعه ٔ بالا (علیا) و صومعه ٔ پائین (سفلی) معروف است. سکنه ٔ صومعه ٔ بالا 1161 تن و تا شوسه 7 هزار گز فاصله دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

صومعه. [ص َ م َ ع َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر، واقع در 9 هزارگزی شمال هریس و 16 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است. 321 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

صومعه.[ص َ م َ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان مازول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 12000 گزی شمال نیشابور. این دهکده کوهستانی و هوای آن معتدل است. 1238 تن سکنه دارد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت، گله داری و داد و ستد در شهر نیشابور است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

صومعه. [ص َ م َ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه، واقع در 23 هزارگزی خاور قره آغاج و33 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه. کوهستانی، معتدل و مالاریایی است. 61 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ آیدوغموش. محصول آنجا غلات، نخود، بزرک و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

صومعه. [ص َ م َ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 6 هزارگزی شمال اردبیل و 3 هزارگزی شوسه ٔ خیاو اردبیل. این ده در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 1400 تن سکنه دارد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است. دبستان دارد. خرابه ٔ گندی (گنبدی ؟) قدیمی بنام شاطر دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

معادل ابجد

صومعه مقدس بوداییان تبت

1301

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری