معنی صیاغت

لغت نامه دهخدا

صیاغت

صیاغت. [غ َ] (ع مص) صیاغه. زرگری. زرگری کردن. رجوع به صیاغه شود.

فرهنگ معین

صیاغت

ریخته گری، زرگری. [خوانش: (غَ) [ع.صیاغه] (اِمص.)]

فرهنگ عمید

صیاغت

زرگری
ریخته‌گری،

حل جدول

صیاغت

ریخته گری

فرهنگ فارسی هوشیار

صیاغت

زرگری، زیورآلات، زر ساختن

معادل ابجد

صیاغت

1501

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری