معنی ضایع شدن
حل جدول
هدر
فارسی به انگلیسی
Rot
فارسی به عربی
ماء آسن
فرهنگ فارسی هوشیار
کراشیدن تباهیدن پوسیدن گندیدن (مصدر) تباه شدن نابود شدن، بی فایده شدن بیهوده گشتن، فرو گذاشته شدن، مهمل گشتن بیکار گشتن، گم شدن، گندیده شدن (تخم مرغ و مانند آن) .
معادل ابجد
1235