معنی طبقه ای از هندوها
حل جدول
فرهنگ معین
درجه، مرتبه، صنف، دسته، فضایی در یک ساختمان، میان دو سقف یا یک کف و یک سقف، اشکوب. [خوانش: (طَ بَ قِ) [ع. طبقه] (اِ.)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
اشکوبه، اشکوب، خن، رده، زمره، صف، کلاس، گونه، رسته، سنخ، صنف، فرقه، گروه، پوسته، چینه، قشر، لایه، مرتبت، مرتبه، پایه، درجه، دستگاه (موسیقی)
فارسی به ایتالیایی
strato
فارسی به آلمانی
Erzählung (f), Etage (f), Geschichte (f), Grundbesitz (m), Herrschaft (f), Nachlaß (m), Schwank (m), Stockwerk (n), Boden (m), Die [noun], Etage (f), Fußboden (m), Rasse, Stockwerk (n)
فرهنگ عمید
مرتبه، درجه،
یک دسته یا صنف از مردم،
هریک از قسمتهای ساختمان که دارای یک سقف و یک کف است،
(زمینشناسی) چینه،
دسته، گروه، رسته،
(جامعهشناسی) مردمی که از نظر وضع اجتماعی و اقتصادی با هم تفاوت دارند: طبقهٴ روحانیان، طبقهٴ کارمندان دولت، طبقهٴ بازرگانان، طبقهٴ پیشهوران،
فرهنگ واژههای فارسی سره
آشکوب
معادل ابجد
206