معنی طبقه بندی کردن
حل جدول
کلاسمان
فارسی به انگلیسی
Arrange, Assort, Categorize, Class, Classify, Distribute, Grade, Range, Sort, Stratify
فارسی به عربی
اخلط، صنف، علامه
فرهنگ فارسی هوشیار
غژیدن، اشکوب بندی کردن (مصدر) رده بنی کردن تبویب کردن.
فارسی به ایتالیایی
classificare
فارسی به آلمانی
Etikett (n), Kennzeichnen, Marke (f), Schild (m)
معادل ابجد
456