معنی طول دادن
لغت نامه دهخدا
طول دادن. [دَ] (مص مرکب) امرار وقت کردن. به تأخیر انداختن.
فرهنگ معین
(دَ) [ع - فا.] (مص ل.) به تأخیر انداختن، به درازا کشاندن.
حل جدول
اطاله
مترادف و متضاد زبان فارسی
طولانی کردن، دیر کردن
فارسی به انگلیسی
Continue
فرهنگ فارسی هوشیار
امرار وقت کردن، بتاخیر انداختن
معادل ابجد
104