معنی طی الارض
لغت نامه دهخدا
طی الارض. [طَی ْ یُل ْ اَ] (ع اِ مرکب) نوردیدن زمین. نوعی کرامت که بجای گام برداشتن و رفتن زمین در زیر پای آدمی بتندی پیچیده شود و او بمقصد خویش هرچند دور باشد در مدتی بسیار کم رسد: و یذکر ان الارض تطوی له [میمون القداح] فیمضی الی این احب فی اقرب مده. (ابن الندیم).
فرهنگ معین
(طَ یُّ لْ اَ) [ع.] (ص مر.) نوعی کرامت خاص اولیا و عارفان و آن پیمودن مسافت زیادی است در مدتی کم.
حل جدول
حقیقت آن پیچیدن زمین در زیر گام رونده است.
مرحوم آقاسید محمدحسن الهی قاضی یک روز به وسیله یکی از شاگردانش که تسخیر ارواح می نمود (به این طریق که فقط با کشیدن دستی به چشم خود فورا روح را احضار می کرد) از روح مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی راجع به طی الارض پرسید (چون آن مرحوم در زمان خود طی الارض داشته) مرحوم قاضی جواب داده بودند که: طی الارض به واسطه آیات اول سوره مبارکه «طه» است، تا «له الاسماء الحسنی» و این آیات بسیار عجیب است به خصوص آیه «الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنی» چون این آیه تمام اسما را در وجود مقدس حضرت حق جمع می کند و مانند جامعیت این آیه در قرآن کریم نداریم.
فرهنگ فارسی هوشیار
گیتی نورد نوعی از معجزه و کرامت آن چنانست که بجای طی کردن طول مسافتی زمین در زیر پای وی پیچیده گردد و در مدتی اندک بمقصد رسد نوعی معجزه و کرامت که بجای رفتن آدمی زمین در زیر پای وی بتندی پیچیده شود و او را بمقصد خویش هر چند دور باشد در مدتی بسیار کم رسد
معادل ابجد
1051