معنی عارضه ترافیک

حل جدول

عارضه ترافیک

راهبندان


ترافیک

شدآمد

فرهنگ معین

عارضه

(اِفا.) مؤنث عارض، (اِ.) پیشامد، حادثه، بیماری، مرض، جمع عوارض. [خوانش: (رِ ض) [ع. عارضه]]


ترافیک

رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابان، شدآمد (فره)، راه بندان. [خوانش: (تِ) [فر.] (اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

ترافیک

ازدحام، راه‌بندان، عبورومرور


عارضه

بیماری، کسالت، ناخوشی، اتفاق حادثه، رویداد، آسیب، آفت، بلا

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ عمید

ترافیک

عبورومرور وسایل نقلیه، حمل‌ونقل،
انبوهی وسایل نقلیه در خیابان و جاده که در امر عبورومرور اختلال ایجاد می‌کند،


عارضه

حادثه،
بیماری، مرض،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ترافیک

شدامد


عارضه

پیامد، رخداد، ناهنجاری

کلمات بیگانه به فارسی

ترافیک

شدآمد

فرهنگ فارسی هوشیار

ترافیک

عبور و مرور وسائط نقلیه انگلیسی شد و آمد


عارضه

حاجت، حادثه و پیش آمد

فارسی به ترکی

معادل ابجد

عارضه ترافیک

1787

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری