معنی عام
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
همگان، همه، عمومی، کلی، همگانی، عامی، عمیم، فراگیر،
(متضاد) خاص
فارسی به انگلیسی
Common, General, Public
فارسی به عربی
عالمی، عام
عربی به فارسی
نوعی , جنسی , عمومی , عام , کلی , وابسته به تیره
فرهنگ فارسی هوشیار
همگانی، تمام مردم، مقابل خاص
فرهنگ فارسی آزاد
عام، سال- سَنَه (جمع:اَعْوام)، بمعنای روز در مقابل شب نیز آمده است،
عامّ، شامل همه- عمومی (خلاف خاصّ)، شامل،
معادل ابجد
111