معنی عایق

لغت نامه دهخدا

عایق

عایق. [ی ِ] (ع ص) رجوع به عائق شود.

فرهنگ معین

عایق

باز دارنده، مانع، جسمی که حرارت یا جریان برق را از خود عبور ندهد. [خوانش: (یِ) [ع. عائق] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

عایق

آنچه سر راه کسی یا چیزی واقع می‌شود،
(فیزیک) ماده‌ای که برق، حرارت، صدا، و مانند آن از آن عبور نمی‌کند، نارسانا: عایق صوتی،

حل جدول

عایق

نارسانا

مترادف و متضاد زبان فارسی

عایق

بازدارنده، رادع، مانع، نارسانا،
(متضاد) رسانا، هادی

فارسی به انگلیسی

عایق‌

Insulation, Insulator, Nonconductor

فارسی به عربی

عایق

عائق، عازل، کابح

فرهنگ فارسی هوشیار

عایق

آنکه سر راه کسی یا چیزی واقع شود، نارسانا، آنچه جریان برق یا صوت را از خود عبور نمی دهد

معادل ابجد

عایق

181

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری