معنی عبا
لغت نامه دهخدا
عبا. [ع َ] (ع اِ) عباء. رجوع به عباء شود.
فرهنگ معین
(عَ) [ع. عباء] (اِ.) جامه گشاد و بلند و جلو باز با آستین های کوتاه.
فرهنگ عمید
جامۀ گشاد و بلند که روی لباسهای دیگر به دوش میاندازند،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
بالاپوش
کلمات بیگانه به فارسی
بالاپوش
مترادف و متضاد زبان فارسی
بالاپوش، جامه، ردا
فارسی به انگلیسی
Cloak, Gown
فارسی به ترکی
aba
فارسی به عربی
عباءه
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) پوششی است از پشم و جز آن که جلوش شکافته است و بر روی لباس پوشند، روی پوش گشاد و بلند پشمی یا نخی که در میان پیش باز است و دو سوراخ در طرفین دارد که دستها را از آن بیرون آورند و طبقه روحانیون و جز آنان آن را بر دوش اندازند، گلیم خط دار.
معادل ابجد
73