معنی عبادت‌های غیرواجب

مترادف و متضاد زبان فارسی

ضرور

بایسته، دربایست، لازم، واجب،
(متضاد) غیرضرور، غیرواجب


واجب

بایسته، دربایست، ضرور، ضروری، فرض، لازم، درخور، سزاوار، شایسته،
(متضاد) غیرواجب، مستحب

سوئدی به فارسی

umb rlig

صرفنظر کردنی، چاره پذیر، غیرضروری، غیرواجب، چشم پوشیدنی، معاف کردنی،

لغت نامه دهخدا

سماحة

سماحه. [س َ ح َ] (ع مص) سخاوت کردن. (تاج المصادر بیهقی). بخشایش آنچه غیرواجب است از راه نکوکاری. (کشاف اصطلاحات الفنون) (از تعریفات جرجانی). || نازیبا شدن. (المصادر زوزنی). || جوانمرد شدن. (تاج المصادر بیهقی). رجوع به سماحت شود.


تشریع

تشریع. [ت َ] (ع مص) بیان کردن راه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به آبشخور آوردن. (زوزنی). به آب آوردن شتران را که احتیاج به کشیدن دلو و ریختن آن در حوض نباشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فرورفتن در آب. || شراع قرار دادن سفینه را. (از اقرب الموارد). || در عرف فقیهان و حقوق دانان، قانون نهادن. وضع قانون. قانون گذاری. || در تداول خاص متشرعه، امر غیرمشروعی را بشرع منسوب داشتن، چنانکه امر غیرمحرمی را حرام یا عمل غیرواجب را واجب شمردن. بدعت نهادن. امر غیردینی را در دین وارد ساختن.


کردنی

کردنی. [ک َ دَ] (ص لیاقت) هر چیز که لایق و شایان کرده شدن وبجا آورده شدن باشد. (ناظم الاطباء). درخور کردن. (یادداشت مؤلف). قابل اجرا. انجام دادنی. مقابل ناکردنی و نکردنی. (فرهنگ فارسی معین). || که کردن آن ضرور و واجب است. (یادداشت مؤلف):
همان کردنیها چو آمد پدید
به گیتی جز از خویشتن کس ندید.
فردوسی.
کنون کردنی کرد جادوپرست [ضحاک]
مرا برد باید بشمشیر دست.
فردوسی.
چو آن کردنی کارها کرد راست
ز سالار آخور خری ده بخواست.
فردوسی.
هرچند بر آن اعتماد نباشد ناچار کردنی است. (تاریخ بیهقی ص 85).
فرمان تو کردنی است دانم
خواهم که کنم نمی توانم.
نظامی.
|| ممکن. (ناظم الاطباء).
- ناکردنی، غیرضرور. غیرواجب:
چرا از پی سنگ ناخوردنی
کنی داوریهای ناکردنی.
نظامی.


ممکنات

ممکنات. [م ُ ک ِ] (ع ص، اِ) ج ِ ممکنه. کلیه ٔ موجودات عالم را ممکنات گویند بجز موجود واحدی که مبداء کل است. موجودات، ممکنات ذاتی و واحبات غیری اند که آن غیر آنها را از عدم و مرحله ٔ قوت به فعل آورده است: «الموجودات الممکنه الوجود فی جوهرها خروجها من القوهالی الفعل انما یکون ضروره من مخرج هو بالفعل اعنی فاعلا یحرکها و یخرجها من القوه الی الفعل ». (تهافت التهافت ص 393) (از فرهنگ علوم عقلی). موجودات غیرواجب. (یادداشت مرحوم دهخدا). موجوداتی که صلاحیت ظهور وبروز داشته باشند: اذ لایقضی الحادث وجود نفسه، اذ لابد من مرجح فی جمیعالممکنات. (حکمت الاشراق ص 173).
اگرچه در سخن کآب حیات است
بود جایز هر آنچ ازممکنات است.
نظامی.
دیدار توحل مشکلات است
صبر از تو خلاف ممکنات است.
سعدی.


نافلة

نافله. [ف ِ ل َ] (ع اِ) غنیمت. (منتهی الارب) (آنندراج) (معجم متن اللغه) (المنجد) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || فرزند فرزند. (ترجمان علامه جرجانی). نواسه. (مهذب الاسماء). نبیره. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ولدالولد. (معجم متن اللغه) (از اقرب الموارد) (المنجد). نوه. نواسه. فرزندزاده. بچه زاده. قال اﷲ تعالی: و وهبنا له اسحق و یعقوب نافله. (قرآن 72/21). || دهش. (منتهی الارب). عطیه. (المنجد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). هر عطیه ای که تبرع جوید بدان بخشنده اش از صدقه یا کار خیر. (از معجم متن اللغه). عطیه و بخشش غیرواجب. (غیاث اللغات). ج، نوافل: هو کثیرالنوافل، کثیرالعطایا و الفواضل. (المنجد). || عبادتی که واجب نبوده است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). انجام دادن آنچه که عمل بدان بر تو فرض و واجب نباشد. (از المنجد). آنچه که زائد بر فریضه باشد. (از اقرب الموارد). عبادتی که بر بنده واجب نباشد. (غیاث اللغات) (از معجم متن اللغه). طاعت که نه فریضه بود. (السامی). طاعتی که فریضه نباشد. (ترجمان علامه جرجانی). ما تفعلوا مما لایجب. (اقرب الموارد). تطوع. طاعتی که نه فریضه بود و نه سنت. طاعت زیاده. طاعت افزونی. (یادداشت مؤلف). ج، نوافل.
- نماز نافله، نماز سنت که واجب نباشد. نمازهای مستحبی زیاد است و آنها را نافله گویند، در میان نمازهای نافله به نافله های شبانه روز بیشتر سفارش شده و آنها در غیر روز جمعه سی وچهار رکعتند. هشت رکعت آن نافله ٔ ظهر، هشت رکعت نافله ٔ عصر، چهار رکعت نافله ٔ مغرب، دو رکعت نافله ٔ عشا، یازده رکعت نافله شب و دو رکعت نافله ٔ صبح و چون دو رکعت نافله ٔ عشاء بنابر احتیاط باید نشسته خوانده شود یک رکعت حساب می شود و در روزهای جمعه بر شانزده رکعت نافله ٔ ظهر وعصر چهار رکعت اضافه می شود. از یازده رکعت نافله ٔ شب هشت رکعت آن باید به نیت نافله ٔ شب و دو رکعت آن به نیت نماز شفع و یک رکعت آن به نیت نماز وتر خوانده شود. نمازهای نافله را می شود نشسته خواند و نافله ٔ ظهر و عصر و عشاء را در سفر نباید خواند. (ذخیرهالعباد آیت اﷲ فیض چ قم ص 89):
خدایگان جهان مر نماز نافله را
به جای ماند و ببست از پی فریضه ازار.
ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی ص 280).
ای طاعت تو فرض و دگر نافله ها
وز بخشش تو قافله در قافله ها.
مسعودسعد.
در سیزده ساعت شب صد نافله کردستی
با چارده مه فرضی بگذار به صبح اندر.
خاقانی.
هر ساعت به طاعت مشغول شدی و نافله ای و تطوعی برآوردی. (سندبادنامه ص 191).
- امثال:
فریضه چون آمد نافله برمی خیزد.

بانک مناسبت ها

ماه رمضان

ماه رمضان یکی از ماه های بسیار پر فضیلت است. رَمَضان یا رَمَضان‌ُ المُبارَک نهمین ماه قمری که روزه در آن بر مسلمانان واجب است. این ماه را بهترین زمان برای نزدیک‌شدن انسان به خداوند دانسته‌اند. ماه رمضان، عبادت و روزه‌داری در آن را بخشی از هویت مسلمانان در جهان امروز برشمرده‌اند.
ماه رمضان، بنا به گفته پیامبر و اهل بیت، ماه میهمانی خدا است که درهای آسمان در آن گشوده شده و نماز در آن چند برابر نماز در ماه‌های دیگر است. قرآن و برخی دیگر از کتاب‌های آسمانی، در این ماه نازل شده است.
این ماه تنها ماهی است که نام آن در قرآن آمده است. این ماه، نزد مسلمانان احترام و جایگاه ویژه‌ای دارد. از مهم‌ترین عبادت‌های این ماه، تلاوت قرآن، اِحیای شبهای قدر (شب زنده‌داری)، دعا و استغفار، افطاری‌دادن و کمک به نیازمندان است. حضرت علی(ع)، نخستین امام شیعیان در بیست و یکم ماه رمضان به شهادت رسیده است.
فرهنگ‌های مختلف و زیست‌گاه‌های متفاوت، سنت‌های عرفی و قومی متنوع مخصوص ماه رمضان را شکل داد. این سنت‌ها شامل مهمانی‌ها، مراسمات جمعی، پخت انواع شیرینی‌ها و غذاها، تزئینات، نمادهای متفاوت، برگزار کردن انواع مسابقات فرهنگی و ورزشی و ... است.
اول ماه رمضان و اول ماه شوال با یکی از راه‌های زیر ثابت می‌شود:
خود شخص هلال اول ماه را ببیند.
یقین پیدا کردن از گفته عده‌ای.
شهادت دو مرد عادل که گفته آنها با یکدیگر در تعارض نباشد.
سی روز از اول ماه قبل گذشته باشد.
حُکم حاکم شرع (نظر برخی مراجع تقلید)
برخی احادیث، ماه رمضان را همیشه سی روزه دانسته و گروهی از فقهای قدیم بدان قائل بودند اما در مقابل، بعضی روایات بیان می‌کند که ماه رمضان همچون دیگر ماه‌ها در نوسان است؛ می‌تواند ۲۹ یا ۳۰ روزه باشد. بیشتر فقها قائل به این دیدگاه‌اند.

معادل ابجد

عبادت‌های غیرواجب

1715

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری