معنی عتیقه

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

عتیقه

اثر، تحفه، تحفه قدیمه

فرهنگ معین

عتیقه

(ص.) مؤنث عتیق، هرچیز گران قیمت و باارزش. [خوانش: (عَ قِ) [ع. عتیقه]]

فرهنگ عمید

عتیقه

ویژگی آنچه متعلق به دوران کهن است و دارای ارزش هنری و تاریخی است، قدیمی،
(اسم) آنچه متعلق به دوران کهن است،
[عامیانه، مجاز] زشت، مسخره، به‌دردنخور: آمده بود اینجا، خواهر عتیقه‌اش را هم آورده بود،

حل جدول

عتیقه

زیرخاکی

آنتیک

معادل فارسی آنتیک

آنتیک، زیرخاکی، کهنه، دیرینه


عتیقه فروش

فروشنده اشیای قدیمی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عتیقه

باستانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

عتیقه

آنتیک، باستانی، دیرینه، عتیق، نفیس

فرهنگ فارسی هوشیار

عتیقه

کهنه، دیرینه


عتیقه باز

سالینه باز

فارسی به آلمانی

عتیقه

Altertuemlich; antik

واژه پیشنهادی

عتیقه فروشی

سمساری

دیرینه فروش-باستان فروشی

معادل ابجد

عتیقه

585

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری