معنی عجایب
لغت نامه دهخدا
عجایب. [ع َ ی ِ] (ع ص، اِ) عَجائب. شگفتیها:
کسی کاین پر عجایب صنع و قدرت را نمی بیند
سزد گر مرد بینا جز که نابیناش نشمارد.
ناصرخسرو.
دیدن عجایب و شنیدن غرایب. (گلستان).
رجوع به عَجَب و عجائب شود.
فرهنگ معین
(عَ یِ) [ع. عجائب] (ص.) جِ عجیب، چیزهای شگفت آور و بدیع.
فرهنگ عمید
عجیبه
* عجایب هفتگانه: هفت بنای عظیم که قدما آنها را از عجایب دنیا میدانستند و عبارت بوده از: اهرام مصر، باغهای معلق بابل، مجسمۀ زئوس در شهر اُلمپیا (یونان)، آرامگاه موسولوس در آسیای صغیر، مجسمۀ آپولو، چراغ دریایی اسکندریه، و معبد دیانا در افهسوس،
حل جدول
شگفتی ها
فرهنگ فارسی هوشیار
شگفتیها
معادل ابجد
86