معنی عشوه گر

لغت نامه دهخدا

عشوه گر

عشوه گر. [ع ِش ْوَ / وِ گ َ] (ص مرکب) آنکه عشوه بکار برد. عشوه کار. عشوه ساز. (فرهنگ فارسی معین). شوخ چشم و دلفریب و دارای ناز و کرشمه. (ناظم الاطباء). زراق:
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه ٔ زهد دراز من.
حافظ.

فرهنگ عمید

عشوه گر

دارای ناز و کرشمه، عشوه‌پرداز، عشوه‌زن، عشوه‌ساز،

حل جدول

فارسی به انگلیسی

عشوه‌ گر

Flirt, Coquettish, Coy, Flirtatious

فرهنگ فارسی هوشیار

عشوه گر

کرشمه گر دلربا (صفت) آن که عشوه به کار برد عشوه کار عشوه ساز.

واژه پیشنهادی

عشوه گر

نازآلود

خوش غمزه

معادل ابجد

عشوه گر

601

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری