معنی عقب مانده

لغت نامه دهخدا

عقب مانده

عقب مانده. [ع َ ق َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) عقب افتاده. پس افتاده.

فرهنگ معین

عقب مانده

(~. دِ) [ع - فا.] (ص مف.) نک عقب افتاده.

فرهنگ عمید

عقب مانده

* عقب‌ماندۀ ذهنی
* عقب‌ماندهٴ ذهنی: (روان‌شناسی) کسی که در مهارت‌های ذهنی به رشد لازم نرسیده است،

حل جدول

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عقب مانده

واپس مانده

کلمات بیگانه به فارسی

عقب مانده

واپس مانده

فارسی به عربی

عقب مانده

خلفیا، متخاذل، وراء

فرهنگ فارسی هوشیار

عقب مانده

پس افتاده پتیران (صفت) عقب افتاده کشور (ملت اجتماع) عقب مانده.

فارسی به آلمانی

عقب مانده

Rueckwaerts [adverb]

معادل ابجد

عقب مانده

272

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری