معنی علفزار

مترادف و متضاد زبان فارسی

علفزار

چراگاه، راود، سبزه‌زار، مرتع، مرغزار، مرغزار،
(متضاد) کشتزار

فارسی به ترکی

علفزار‬

otlak, mera, çayır

فارسی به عربی

علفزار

عشب، مرج

فرهنگ معین

علفزار

(~.) [ع - فا.] (اِمر.) زمینی که بر آن علف های خودرو روییده است.

فرهنگ عمید

علفزار

زمینی که در آن علف بسیار باشد، چراگاه،

حل جدول

علفزار

چمنزار، چراگاه، سبزه زار


جلگه علفزار

استپ


جلگه بزرگ علفزار

استپ

فارسی به انگلیسی

علفزار

Grass, Grassland, Grazing (La, Meadow

فارسی به آلمانی

علفزار

Achse [noun], Balken [noun], Dorn [noun], Holm [noun], Spindel [noun], Welle [noun]

انگلیسی به فارسی

arbor

علفزار


lea

علفزار


meadow

علفزار


veld

علفزار

معادل ابجد

علفزار

388

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری