معنی عکاسی با اشعه ایکس

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

اشعه ایکس

نهان پرتو


ریون ایکس

(اسم) اشعه ایکس


عکاسی

‎ عمل و شغل عکاس. یا فن عکاسی. عکس برداری، (اسم) مغازه عکاسی.

لغت نامه دهخدا

اشعه

اشعه. [اَ ش ِع ْ ع َ] (ع اِ) ج ِ شعاع. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به شعاع شود. || اشعه درحکمت اشراق که پیروان آن هر چیز را به نور و ظلمت تقسیم میکنند و به انوار الهی و نور انوار قائلند، بسیار متداول است، چون: اشعه ٔ نوری، اشعه ٔ انوار قاهر، اشعه ٔ تام، اشعه ٔ برزخی، اشعه ٔ وساطی، اشعه ٔ اشراقی، اشعه ٔ عقلی، اشعه ٔ کواکب، اشعه ٔ کوکبی، اشعه ٔ ظهوری، اشعه ٔ فلکی و غیره. رجوع به حکمهالاشراق سهروردی چ کربن ص 97، 98، 122، 129، 141، 142، 175، 179، 188، 195، 196، 197، 222 شود. || (اصطلاح فیزیک) در تداول فیزیک، بجای اشعه گاه پرتوها نیز بکار برند و دارای خواص و انواع فراوان هستند، چنانکه امروز در طب از آنها استفاده میشود و اینک به ایجاز برخی از خواص آنها را یاد میکنیم: بطور کلی هر جسمی که دمای آن بالاتر از صفر مطلق باشد دارای خاصیت تابش است یعنی از خود اشعه ای میتابد. این اشعه که در محوطه ٔ اطراف جسم تابان منتشر میشوند، دارای خواص چندی هستند از قبیل: 1- هنگامی که محوطه ٔ (فراگیر) مجاور جسم تابان شفاف و همگن است، پرتوها در امتداد خط مستقیم و با سرعت بسیاری سیر میکنند و در فراگیر مذکور منتشر میشوند. این سرعت در خلأ برابر سیصدهزار کیلومتر در ثانیه است و برای فراگیرهای دیگر با ضریب انکسار فراگیر مزبور تغییر میکند.2- پرتوها حامل مقداری انرژی هستند (انرژی تابشی) که از جسم تابان خارج میشود. بوسیله ٔ گیرنده های مناسب که در مسیر پرتوها قرار دهیم، میتوانیم این انرژی را بسنجیم. 3- هرگاه دمای جسم تابان بقدر کفایت باشد، پرتوها نورانی هستند و اعصاب چشم را متأثر میکنند.4- بوسیله ٔ بیناب نما (اسپکترسکپ) میتوان پرتوها را بیک عده فروزه های ساده (فروزه ٔ یکرنگ) تجزیه کرد. این فروزه ها پدیده هائی هستند دوره ای و دارای طول موج و دوره و بسامد مشخص میباشند. برخی از انواع فروزه ها و اشعه عبارتند از: کوسمی. گاما. ایکس (سخت). ایکس (نرم). وراء بنفش دور. وراء بنفش. اشعه ٔ مرئی مانند: بنفش. سبز. زرد. نارنجی. قرمز. قرمز (مرز طیف مرئی). دون قرمز. دون دور. (از کتاب فیزیک تابش تألیف دکتر روشن ص 1 و 2 و 13).


عکاسی

عکاسی. [ع َک ْکا] (حامص) عمل و شغل عکاس. (فرهنگ فارسی معین).
- فن عکاسی، عکس برداری. (فرهنگ فارسی معین): آقا رضای پیشخدمت حضور همایون چون در فن عکاسی به درجه ٔ کمال رسیده به لقب عکاس باشی سرافراز گردید. (مرآهالبلدان ج 1 ص 20). و رجوع به عکس برداری شود.
|| (اِ مرکب) مغازه ٔ عکاسی. (فرهنگ فارسی معین). عکاسخانه. و رجوع به عکاسخانه شود.

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

اشعه

پرتو،
* اشعهٴ ایکس (مجهول، رنتگن): (فیزیک) پرتوهای نور با طول موج کوتاه که در پرتونگاری از آن استفاده می‌شود
* اشعهٴ کیهانی: (فیزیک) تشعشعات دارای انرژی و قابلیت نفوذ که از فضای خارج از جو زمین به زمین می‌رسد،
* اشعهٴ گاما: (فیزیک) پرتوهایی که از متلاشی شدن مواد رادیواکتیو به‌وجود می‌آیند،
* اشعهٴ ماورای بنفش: (فیزیک) پرتوهایی که به مقدار زیاد در نور خورشید وجود دارد اما بیشتر آن پیش از رسیدن به زمین از میان می‌رود. نوع مصنوعی آن را به‌وسیلۀ دستگاه مخصوصی تهیه می‌کنند و برای افزودن ویتامین d به مواد غذایی و نابود ساختن پاره‌ای موجودات ذره‌بینی به کار می‌رود. این اشعه از پارچه‌های ضخیم و از شیشه و هوای آلوده عبور نمی‌کند،
* اشعهٴ ماورای قرمز: (فیزیک) پرتوهایی نامرئی با طول موج بیشتر از طول موج اشعۀ مرئی که از آن در معالجۀ نورولوژی، دردهای مفاصل، و پاره‌ای از زخم‌ها استفاده می‌کنند،

فرهنگ معین

ایکس

نام حرف بیست و چهارم الفبای فرانسه، حرفی که در معادلات ریاضی نشان دهنده مجهول است، مجازاً عنوانی برای شخص یا چیزی که مشخصاتش معلوم نیست. [خوانش: [فر.] X ]

معادل ابجد

عکاسی با اشعه ایکس

631

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری