معنی غارت کننده
حل جدول
لغت نامه دهخدا
غارت. [رَ] (ع اِمص) غاره. تاراج. چپو. چپاول. تالان. چپو کردن. به چپاول بردن. تالان کردن. ج، غارات. تاخت و تاراج و نهب و ریسمان نیک بافته. || (ص) تاراج کننده. (منتهی الارب) (از حاشیه ٔ برهان چ معین).
تعبیر خواب
اگر بیند لشگر اسلام دیار کفر را غارت کردند، دلیل که کافران را مصیبت رسد. اگر بیند لشگر کفر دیار اسلام را غارت کردند، دلیل که اندوهی به اسلام رسد. - جابر مغربی
دیدن غارت به خواب بر چهار و جه است. اول: جنگ کردن، دوم: زیان مال، سوم: غم و اندوه، چهارم: نرخهای ارزان - امام جعفر صادق علیه السلام
فرهنگ معین
(رَ) [ع. غاره] (اِ.) چپاول کردن، به تاراج بردن.
واژه پیشنهادی
نهب
فرهنگ عمید
ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور، تاراج کردن، چپاول کردن، دزدیدن،
(اسم) آنچه پس از شکستخوردن کسی برجای ماند، غنیمت،
مترادف و متضاد زبان فارسی
ایلغار، تاراج، تالان، چپاول، دزدی، لاش، نهب، یغما
فارسی به عربی
خراب، سلب، غنیمه، نهب
فرهنگ فارسی هوشیار
چپاول، تاراج، چپو کردن، تاخت و تاراج
معادل ابجد
1730